اسکویید گیمعلی 👍🏻 ( پارت ۲۷ )
املی :
داشتم گریه میکردم که یکدفعه صدای پا اومد...
ـــــ : سلام ! چرا گریه میکنی 😕
یه دختر کیوت بود ! با موهای کوتاه خرگوشی شمارش هم ۴۲۱ بود !
املی اشک هاش رو پاک کرد و گفت : هـ... هیچی !
ــــــ : اسمم هیونگ می !
املی : منم املی !
هیونگ می : خوشبختم 🙂 حالا چرا گریه میکردی هان 😥
املی : یکی از دوستام رو تو بازی شیشه از دست دادم 🥲 واقعا چرا وارد این بازی شدم 😕
هیونگ می : اوه ! نمیدونم چطور حالتو خوب کنم ولـ....
و املی هیونگ می رو بغل کرد 🫂
هیونگ می هم هیچی نگفت و املی رو بغل کرد ❤️🩹
بلندگو : خواب 😴
هیونگ می : نمیخوای بخوابی ؟
املی : میشه پایین تختت بخوابم که کسی منو نبینه ؟
هیونگ می : اگه راحتی اوکی 😊
و خوابیدن ....
لاریسا : باید بخوابیم ! فردا املی رو پیدا میکنیم !
شدو : آره !
شین هاری : نگرانم 😕
کانگ مینا : نگران نباش شین هاری 😊
لیندا : پیداش میکنیم 😁
جونگ می : آره 🙂
سه می : آره ! مین سو ! بخواب ! نگران نباش 😊
مین سو : آ...آره 🙁
نامگیو : تانوس ؟ شنیدی ! بخوابیم !
تانوس : باشه 🙄
ادامه دارد 👍🏻
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.