مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم

مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
همه ی زندگیِ شیر خدا ریخت بهم
داغی و تیزیِ مسمار اذیّت میکرد
تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود
تا که زد سلسله ی آل عبا ریخت بهم
ثلث سادات میان در و دیوار افتاد
نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت بهم
گُر گرفته بدنِ فاطمه ، ای در بس کن
وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم
رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم
دهنش غرقِ به خون گشت و صدا ریخت بهم
شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در
رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم
پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارثی شد
گیسوانِ پسرش کرب و بلا ریخت بهم
مادرش آمده گودال نچرخان بدنش
استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم
با ترک های لبش با نوک پا بازی کرد
همه ی صورت او با کف پا ریخت بهم

قاسم نعمتی
#مادر_ما_جوون_بود....
دیدگاه ها (۱)

چه خبره توی این مملکت خراب شدهتو روز روشن دزدی قانونی!!!! شد...

#برگ_سبز کنترل نفس یکی از فضلا می گوید: در یکی از روزهای ر...

دیشب یه پیرمردی برام تعریف میکرد که شب عید بود و من در مضیقه...

عده ای با حزب بعث و عده ای با حزب عدل هر دو جنگیدند اما این ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط