سلام حضرت نجات ، مهدی جان
سلام حضرت نجات ، مهدی جان
می بینی روزگار پردرد و تلخمان را ؟
می بینی دلهای داغدار و ِسینه های بخون نشسته مان را ؟
می بینی اشک های جاری و بغض های فرو خورده ی بی پایانمان را ؟
می بینی هزار زخم بی مرهم بر پیکر نحیف آرزوهایمان را ؟
می بینی دردهای ناتمام و اضطراب کشنده مان را ؟
اینجا ... در انتهای کور و تاریک و جهنمی آخرالزمان ، ما هر روز برزخ را مرور می کنیم ...
می ترسیم بهشت ندیده از دنیا برویم ...
بیا و رهایمان کن از هجوم رنج ها ..
می بینی روزگار پردرد و تلخمان را ؟
می بینی دلهای داغدار و ِسینه های بخون نشسته مان را ؟
می بینی اشک های جاری و بغض های فرو خورده ی بی پایانمان را ؟
می بینی هزار زخم بی مرهم بر پیکر نحیف آرزوهایمان را ؟
می بینی دردهای ناتمام و اضطراب کشنده مان را ؟
اینجا ... در انتهای کور و تاریک و جهنمی آخرالزمان ، ما هر روز برزخ را مرور می کنیم ...
می ترسیم بهشت ندیده از دنیا برویم ...
بیا و رهایمان کن از هجوم رنج ها ..
۷.۰k
۲۲ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.