بهارم پادرمیونی کرده تا

بهارم پادرمیونی کرده تا
با تو قسمت بکنم این حال‌و
با عزای دلم از راه اومده
پاشو تحویل بگیر امسال‌و

یادته پنج سالِ پیش٬همین روزا
دوتا شاهدِ غریبه با ما بود؟
صفحه صفحه امضا شد چش بسته
دلخوشیِ ما همین امضا بود...

آخ از اون شب که سفیدپوش شدی
چشما چارتا شد واسه دیدنِ‌تو
آخ چه ماهی شده بودی اون شب
مست می شد زمین با چرخیدنِ‌تو

پای گریه هات وسط بود اون روزا
اگه گاهی شونه هام می لرزید
پام به پام که بودی مشهد سهله
یه خراسوون زیر پام می لرزید

من نمی گم که چی بودی...چی شدی
که به ایمانِ خودم شک نکنم
که نگم حرفی اضافه تر بهت
که عروسمو عروسک نکنم...

اینطوری نگام نکن دلیل می خوای؟
چی بگم چی کشیدم چی دیدی
من تصدق نگات...چه عرض کنم
تو یه جمله «بوی رفتن می دی»

نگران بغض پا به ماهمی؟!
مادری شو می کنم جون بگیره
مژه هام سفید شه عین دندونام
چشام اشکاشو به دندون بگیره

دوتا شاهد غریبه حالا
پا گذاشتن توی دفترخونه
اومدن کمک کنن که حاج آقا
اشهد زندگی‌مونو بخونه...


#احسان_بایگی
دیدگاه ها (۳)

- تو همیشه پر از انرژی مثبتی!+ می‌دونم.- وقتی حالت بد میشه چ...

از سرم آب گذشته است مهم نیست اگرغم دنیای شما نیز شود مالِ دل...

تقویم روز مرگ مرا این چنین نوشت سال هزار و سیصد و نود و رفتن...

بازی مسخره ایست زندگیفکرش را بکنیک عمرتو را فراموش نکنمبعد س...

دختر قمار باز

برو بخون

میان دو نگاه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط