یک نفر را دوست دارم، شعر میگویم برایش...
یک نفر را دوست دارم، شعر میگویم برایش...
آمده در زیر شعر من نوشته: "عاشقین؟!"
این همه از دردهایم گفته ام باز آمده
مینویسد: خوش به حال دلبر تو! آفرین!
من کہ شاعر نیستم تا عاشق شعرم شوی
من فقط یک عاشقم بگذار تا شعرم شوی...
بامن از ماندن بگو رفتن تباهم می کند
خوب میدانی غمت خانه خرابم می کند
من به لبخند دوچشمان تو عادت کرده ام
ترک عادت هم که می دانی چه کارم میکند؟!
قدر یک دم دست هایت را زدستانم مگیر
فکر یک دم بی تو، بر مردن مجابم می کند
آمده در زیر شعر من نوشته: "عاشقین؟!"
این همه از دردهایم گفته ام باز آمده
مینویسد: خوش به حال دلبر تو! آفرین!
من کہ شاعر نیستم تا عاشق شعرم شوی
من فقط یک عاشقم بگذار تا شعرم شوی...
بامن از ماندن بگو رفتن تباهم می کند
خوب میدانی غمت خانه خرابم می کند
من به لبخند دوچشمان تو عادت کرده ام
ترک عادت هم که می دانی چه کارم میکند؟!
قدر یک دم دست هایت را زدستانم مگیر
فکر یک دم بی تو، بر مردن مجابم می کند
۷.۶k
۲۷ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.