(قابل توجه نیو ارمی ها و والدین گرامی تمامی اتفاقات و حرف
(قابل توجه نیو ارمی ها و والدین گرامی تمامی اتفاقات و حرف های داخل فیک ، همشون ساخته ذهن نویسندس و هچکدوم واقعی نیست )
p:4
......فلش بک.....
ویو هیون
(از این به بعد هیون رو با ₩ نشون میدم چون خیلی کار داریم باهاش توی فیک😂)
؟ اومد پیشم و منم بهش کلشو توضیح دادم چون ؟ بعد متین داداش ات بود اونم خواست بیاد منم به زور قبول کردم
........پایان😂.......
ویو ات از خواب بیدار شدم زیر سرم سفت بود بلند شدم دیرم سرم روی سینه ی ؟ چهههه
پاشدم نشستم رو شکمش و با ذوق گفتم
_اوپااا تو اینجا چیکار میکنی
×(عرررر ارع 😃😃)موش موشک فکردی تنها میزارم از این کارای خطرناک بکنی
_یااا یونگیا مگه من بچم؟
×ارع تو دختر کوچولوی منی
_چیی؟😳(با تعجب)
ویو شوگا
فهمیدم ریدم زود بلد شدم
×ایششش من گشنمه بیا بریم صبحونه بخوریم
_با....با....شه 😳
رفتیم پایین
_×های
₩ صبخیر خابالو هااا
...........پرش زمانی ۳ ماه بعد........
...........سئول..............
ویو کوک
هعی من امروز کنسرت سولو داشتم برای البومم
دیگح کارای میکاپم تموم شد رفتم روی صحنه
.........
.........
بلاخره تموم شد قبل اینکه برم میخواستم یه چیزی به ارمی ها بگم
+میخواستم یه چیزی بگم
ارمیز: صکوت......
+ میخوام یه شعر براتون بخونم
یکی بود یکی نبود....
من خواستم اون نخواست
من موندم و اون نموند
من التماس کردم اون نشنید
من هستم اون نیست
من خستم و اون ........:)
مرد اره برای من دیگه مرد 😢😭💔
و بعدش با گریه سریع استیج رو ترک کردم دیگه فراموشت میکنم ات 😭💔
ات ویو
با شوگا و هیون بعد تمرین اومدیم پای تی وی که دیدیم کنسرت کوکه
وسط کنسرت بود من اروم اروم گریه میکردم چقد قشنگ میخوند مثه همیشه😿
........
اخر کنسرت بود ک گفت میخواد یه شعر بخونه
با جیزی که گفت قلبم ریخت انگار که جدا مردم 😿😿😿
بلند شدم و سریع رفتم سوار موتورم شدم هیون شوگا دوییدن بیان پیشم ولی زود سوار موتور شدم و گاز دادم و رفتم
راستی یادم رفت بگم ما الان گانگنام ایم یه شهر کره به خاطر امیرضا مجبور شدیم بیایم
یکم رفتم دور زدم لب ساحل نگه داشتم(من نمیدونم گانگنام ساحل داره یا ن ولی شما فک کنین داره)
نشستم و یکم گریه کردم
ساعت ۲ شب بود بارون از ۱ شب شروع کرد به باریدن ولی الان خیلی تند و شدید شده بود بلند شدم برم خونه دیگه
سوار موتور شدم و راه افتادم سمت خونه و رفتم توی فکر
من الان ۳ ماهه با کمک پسرا دارم اموزش میبینم خیلی راحت بود ۱ الی ۲ ماهه دیگه اموزش ببینم یاد میگیرم همین طور داشتم توی اتوبان خلوت گاز میدادم ک یهو موتور .........
(شرط پارت بعدی : ۳۰ لایک ۶۰ کامنت
واقعا نامردیه اخه ۲۱۱ تا هست خانوادمون بعد انقد حمایتا کم ؟ ولی دم اونایی که حمایت میکنن گرم ♡ گش.اد نباشید یکم بهم انرژی بدید حدقل :(💔😿خلاصه ازتون دلخورم )
p:4
......فلش بک.....
ویو هیون
(از این به بعد هیون رو با ₩ نشون میدم چون خیلی کار داریم باهاش توی فیک😂)
؟ اومد پیشم و منم بهش کلشو توضیح دادم چون ؟ بعد متین داداش ات بود اونم خواست بیاد منم به زور قبول کردم
........پایان😂.......
ویو ات از خواب بیدار شدم زیر سرم سفت بود بلند شدم دیرم سرم روی سینه ی ؟ چهههه
پاشدم نشستم رو شکمش و با ذوق گفتم
_اوپااا تو اینجا چیکار میکنی
×(عرررر ارع 😃😃)موش موشک فکردی تنها میزارم از این کارای خطرناک بکنی
_یااا یونگیا مگه من بچم؟
×ارع تو دختر کوچولوی منی
_چیی؟😳(با تعجب)
ویو شوگا
فهمیدم ریدم زود بلد شدم
×ایششش من گشنمه بیا بریم صبحونه بخوریم
_با....با....شه 😳
رفتیم پایین
_×های
₩ صبخیر خابالو هااا
...........پرش زمانی ۳ ماه بعد........
...........سئول..............
ویو کوک
هعی من امروز کنسرت سولو داشتم برای البومم
دیگح کارای میکاپم تموم شد رفتم روی صحنه
.........
.........
بلاخره تموم شد قبل اینکه برم میخواستم یه چیزی به ارمی ها بگم
+میخواستم یه چیزی بگم
ارمیز: صکوت......
+ میخوام یه شعر براتون بخونم
یکی بود یکی نبود....
من خواستم اون نخواست
من موندم و اون نموند
من التماس کردم اون نشنید
من هستم اون نیست
من خستم و اون ........:)
مرد اره برای من دیگه مرد 😢😭💔
و بعدش با گریه سریع استیج رو ترک کردم دیگه فراموشت میکنم ات 😭💔
ات ویو
با شوگا و هیون بعد تمرین اومدیم پای تی وی که دیدیم کنسرت کوکه
وسط کنسرت بود من اروم اروم گریه میکردم چقد قشنگ میخوند مثه همیشه😿
........
اخر کنسرت بود ک گفت میخواد یه شعر بخونه
با جیزی که گفت قلبم ریخت انگار که جدا مردم 😿😿😿
بلند شدم و سریع رفتم سوار موتورم شدم هیون شوگا دوییدن بیان پیشم ولی زود سوار موتور شدم و گاز دادم و رفتم
راستی یادم رفت بگم ما الان گانگنام ایم یه شهر کره به خاطر امیرضا مجبور شدیم بیایم
یکم رفتم دور زدم لب ساحل نگه داشتم(من نمیدونم گانگنام ساحل داره یا ن ولی شما فک کنین داره)
نشستم و یکم گریه کردم
ساعت ۲ شب بود بارون از ۱ شب شروع کرد به باریدن ولی الان خیلی تند و شدید شده بود بلند شدم برم خونه دیگه
سوار موتور شدم و راه افتادم سمت خونه و رفتم توی فکر
من الان ۳ ماهه با کمک پسرا دارم اموزش میبینم خیلی راحت بود ۱ الی ۲ ماهه دیگه اموزش ببینم یاد میگیرم همین طور داشتم توی اتوبان خلوت گاز میدادم ک یهو موتور .........
(شرط پارت بعدی : ۳۰ لایک ۶۰ کامنت
واقعا نامردیه اخه ۲۱۱ تا هست خانوادمون بعد انقد حمایتا کم ؟ ولی دم اونایی که حمایت میکنن گرم ♡ گش.اد نباشید یکم بهم انرژی بدید حدقل :(💔😿خلاصه ازتون دلخورم )
۱۲.۴k
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.