در باز میشه که میبینن جیمین داره یه دختر رو میبوسه. و لبا
در باز میشه که میبینن جیمین داره یه دختر رو میبوسه. و لباسش رو درمیاره اشک تو چشمای ات جمع میشه که جیمین شما ها رو میبینه و دختر هم شما هارو سریع میبینه رو لباسش رو درست میکنه.
جیمین: شما ها اینجا چی کار میکنین؟؟
کیکی می نداری و با گریه از خونه میری بیرون .
اعضا : جیمین اصلا توقع نداشتیم به ات خیانت کنی
جیمین میاد دنبالت
جیمین : ات صبرکردم کننننن
ات: برای چی صبر کنم که شاهد س. کس کردنتون باشم ( بچه عصبی شد 🤧🤧)
جیمین دستت رو میگیره ولی تو پس میزنی
ات: خیر سرم اومدم سوپرایزت کنم برات تولد بگیرم . جیمین از همین الان دیگه ما نسبتی با هم نداریم.
جیمین : نه نهههه اتتت نرووووو
ات : ازت متنفرمممممم پارکک جیمیننننن
تو باسرعت دور میشی و میری خونه ی دوستت
لیسا : سلام ات چی شده دختر حالت خوبه؟؟
ات : لیسا اگر برات زحمت نمیشم میشه یه چند شب بمونم پیشت؟؟
لیسا: ات ولی باید بهم بگی چی شده. با جیمین دعوات شده؟؟
تو نیستی همه چی رو براش میگی
لیسا : ای خدااااا عجب ادمم.... بی ادبییی هوفف ات بیا بریم اتاقت رو نشونت بدم
(چند سال بعد)
تو یه....
ببخشید دیر شد من حالم زیاد خوب نیست دیروز دستم شیکست نتونستم بنویسم ولی امروز سعی کردم بیشتر بنویسم 🥲🥲🤧🤧
جیمین: شما ها اینجا چی کار میکنین؟؟
کیکی می نداری و با گریه از خونه میری بیرون .
اعضا : جیمین اصلا توقع نداشتیم به ات خیانت کنی
جیمین میاد دنبالت
جیمین : ات صبرکردم کننننن
ات: برای چی صبر کنم که شاهد س. کس کردنتون باشم ( بچه عصبی شد 🤧🤧)
جیمین دستت رو میگیره ولی تو پس میزنی
ات: خیر سرم اومدم سوپرایزت کنم برات تولد بگیرم . جیمین از همین الان دیگه ما نسبتی با هم نداریم.
جیمین : نه نهههه اتتت نرووووو
ات : ازت متنفرمممممم پارکک جیمیننننن
تو باسرعت دور میشی و میری خونه ی دوستت
لیسا : سلام ات چی شده دختر حالت خوبه؟؟
ات : لیسا اگر برات زحمت نمیشم میشه یه چند شب بمونم پیشت؟؟
لیسا: ات ولی باید بهم بگی چی شده. با جیمین دعوات شده؟؟
تو نیستی همه چی رو براش میگی
لیسا : ای خدااااا عجب ادمم.... بی ادبییی هوفف ات بیا بریم اتاقت رو نشونت بدم
(چند سال بعد)
تو یه....
ببخشید دیر شد من حالم زیاد خوب نیست دیروز دستم شیکست نتونستم بنویسم ولی امروز سعی کردم بیشتر بنویسم 🥲🥲🤧🤧
۱۲.۴k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.