💀🖤dead heart💀🖤
💀🖤dead heart💀🖤
Part:2
تهیونگ :اون زخم روی پهلو سمت راستت فکر می کنی برای آخرین بار چه اتفاقی توی اون آتیش سوزی فاکی افتاد .
بدنم یخ کرد ،یعنی تهیونگ دوست دوران کودکی م من بود !
دستش و گزاشت روی دیوار و روم خم شد .
تهیونگ :پدرفاکیت توی اون آتیش سوزی زنده موند و منو تورو فرستاد توی یتیم خونه تا حمالی اون هرزه های عوضی رو کنیم .
ات:بعد خانواده چانگ منو به سر پرستی گرفت و
تهیونگ :منو از تو جدا کردن .
چشمام شروع کرد به لرزیدن الان می خواست انتقام بگیره !
منو میزد ؟ می کشت ؟ ولی برعکس !
اون اون منو بغل کردو بوسید لباش و به گوشم چسبوند و موهام و نوازش کرد .
تهیونگ :از همون اول این دیونه عاشق دختری بود که خانوادش و پدرش سوزوند .(بم
بعد لاله گوشم و ریز بوسید .
متقابل بغلش کردم ،عطر تنش ،صداش همون تهیونگ کوچولویی بود که اون روز توی باغ لای درختا دیدتش که ماسک سیاه ببر زده بود .
و با تقص بازی بهش گفت گورش و از منطقه اون گم کنه .
ات خندیدو تهیونگ اونو بوسید .
دل مرده قصه ما بعد ۲۰ سال معشوقه اش رو پیدا کرده بود .
پایان !
_دل.گون _
Part:2
تهیونگ :اون زخم روی پهلو سمت راستت فکر می کنی برای آخرین بار چه اتفاقی توی اون آتیش سوزی فاکی افتاد .
بدنم یخ کرد ،یعنی تهیونگ دوست دوران کودکی م من بود !
دستش و گزاشت روی دیوار و روم خم شد .
تهیونگ :پدرفاکیت توی اون آتیش سوزی زنده موند و منو تورو فرستاد توی یتیم خونه تا حمالی اون هرزه های عوضی رو کنیم .
ات:بعد خانواده چانگ منو به سر پرستی گرفت و
تهیونگ :منو از تو جدا کردن .
چشمام شروع کرد به لرزیدن الان می خواست انتقام بگیره !
منو میزد ؟ می کشت ؟ ولی برعکس !
اون اون منو بغل کردو بوسید لباش و به گوشم چسبوند و موهام و نوازش کرد .
تهیونگ :از همون اول این دیونه عاشق دختری بود که خانوادش و پدرش سوزوند .(بم
بعد لاله گوشم و ریز بوسید .
متقابل بغلش کردم ،عطر تنش ،صداش همون تهیونگ کوچولویی بود که اون روز توی باغ لای درختا دیدتش که ماسک سیاه ببر زده بود .
و با تقص بازی بهش گفت گورش و از منطقه اون گم کنه .
ات خندیدو تهیونگ اونو بوسید .
دل مرده قصه ما بعد ۲۰ سال معشوقه اش رو پیدا کرده بود .
پایان !
_دل.گون _
۸.۴k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.