🖤💀dead heart🖤💀
🖤💀dead heart🖤💀
Part:۱
با قدم های بلند شروع به دویدن کرد .
ات:کمک کمک ...
از دست قاتلش فرار می کرد .
ات:کسی نیست .
توی خیابون تاریک میدوید ،در خونه ها بسته بود .
پنجره ها کشیده بود و چراغ ها خاموش
فکر کرد با دویدن توی کوچه و پناه گرفتن در خانه ای متروکه بتواند از دستش در برود .
داخل کوچه ای تنگ و تاریک رفت که
به دیوار خورد .
ات:چی !؟
بمب بست !
؟:هوو💀
ات ؛جیغغغ.
؟:ههه ههه هه هههه ههههه
قهه قهه وحشتناکی زدو با چشمان تیله ای
سردو بیروحش به دخترک چشم دوخت .
ات:ت تهیونگ ت ترو خدا خدا ولم کن .
تهیونگ :نه نشد ددی تهیونگ .
بدنش لرزید و عقب عقب رفت .
خورد به دیوار ولی تهیونگ جلو جلو میومد .
تهیونگ:۲ ساله منو روانی خودت کردی حالا که می خوامت ازم فرار می کنی .
ات:من که تورو نمی شناسم کیم تهیونگ .
تهیونگ :چرا میشناسی بیب خیلی خوبم میشناسی .
جلوی دخترک ایستادو پوز خندی زد .
تهیونگ :....
🖤:۲۲
💬:۱۰
Part:۱
با قدم های بلند شروع به دویدن کرد .
ات:کمک کمک ...
از دست قاتلش فرار می کرد .
ات:کسی نیست .
توی خیابون تاریک میدوید ،در خونه ها بسته بود .
پنجره ها کشیده بود و چراغ ها خاموش
فکر کرد با دویدن توی کوچه و پناه گرفتن در خانه ای متروکه بتواند از دستش در برود .
داخل کوچه ای تنگ و تاریک رفت که
به دیوار خورد .
ات:چی !؟
بمب بست !
؟:هوو💀
ات ؛جیغغغ.
؟:ههه ههه هه هههه ههههه
قهه قهه وحشتناکی زدو با چشمان تیله ای
سردو بیروحش به دخترک چشم دوخت .
ات:ت تهیونگ ت ترو خدا خدا ولم کن .
تهیونگ :نه نشد ددی تهیونگ .
بدنش لرزید و عقب عقب رفت .
خورد به دیوار ولی تهیونگ جلو جلو میومد .
تهیونگ:۲ ساله منو روانی خودت کردی حالا که می خوامت ازم فرار می کنی .
ات:من که تورو نمی شناسم کیم تهیونگ .
تهیونگ :چرا میشناسی بیب خیلی خوبم میشناسی .
جلوی دخترک ایستادو پوز خندی زد .
تهیونگ :....
🖤:۲۲
💬:۱۰
۸.۳k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.