پارت اول و توضیحات 💫💫💫

خب تو ات هستی و تازه وارد یه مدسه جدید داخل شهر جدید شدی
تو با دختر خالت به اسم ماریا زندگی میکنی و پدر و مادرت خارج از کشور زندگی میکنن
جونگ کوک توی کلاستون قلدره کلاسه و چون تو تازه واردی واسه تو قلدری میکنه
.
.
.
از زبان تو:
وای امروز روز اول مدرسه جدیدهههه خیلی هیجان دارم باید زود برسم وگرنه دیر میشهه
از تخت بلند شدی و رفتی تا لباس هات رو بپوشی
وقتی پوشیدی به سمت اشپزخونه رفتی و به ماریا صبح بیخر گفتی. ماریا صبحانه رو اماده کرده بود تو رو صندلی نشستی و شروع کردی به خوردن و ۱۰ دقیقه بعد به سمت مدرسه راه افتادی.(نکته:خونه شما به مدرسه نزدیکه برا همین پیاده میرین) به مدرسه رسیدی مدرسه اونقدر بزرگ و زیبا بود که تو ، تو دلت گفتی: واییییییی چقدر قشنگهه! به سمت ورودی مدرسه رفتی و از مدیر مدرسه پرسیدی که کلاست کدومه و به سمت کلاست رفتی.
وقتی رسیدی به دم در معلم صدات کرد و تو وارد کلاس شدی و خودتو معرفی کردی بعد روی صندلی نشستی.
وسط کلاس هی پسر پشتیت بهت سیخونک میزد و تو عصبانی شدی. زنگ تفریح خورد و خواستی به پسره چیزی بگی که ناگهان.......

خب اگه ادامه میخواین برین همون پیجی که گفتم بای بای👋👋
دیدگاه ها (۱۲)

پارت ۳💫💫✨️✨️

سلاممم☘️☘️

یو مینا👋👋

دوستان عزیز بفرمایید پایین💥💥💥

دو پارتی از جینتو برای تحصیل به سئول مهاجرت کردی و امروز روز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط