ما بی صدا مطالعه می کردیم

ما بی صدا مطالعه می کردیم
اما کتاب را که ورق می زدیم
تنها
گاهی به هم نگاهی ....

ناگاه
انگشتهای « هیــس ! »
ما را
از هر طرف نشانه گرفتند

انگار
غوغای چشمهای من و تو
سکوت را
در آن کتابخانه رعایت نکرده بود !

قیصر امین پور
دیدگاه ها (۱)

هرچی ایران تو تلویزیون کمبود کانال داشت..............تو تلگر...

هر سقوطی پایان کار نیس...باران را ببین،سقوط بارانقشنگ ترین "...

به ارتفاع ابدیـــت دوستت خواهم داشتچراغی در دستچراغی در دلــ...

میدونی بی نمک ترین ادمای روی زمین کیا هستن؟؟″دخترا ″ هستنآخه...

رمـان زخم عشق تـوپـارت سوم🌚✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط