💋 سناریو BTS 💋
💋 سناریو BTS 💋
موضوع: وقتی میخوان بهت اعتراف کنن چطور اینکارو میکنن؟؟🥰❤
نامجون: با تمام استرس و نگرانی که داره برای بار چند صدم سناریویی که قراره بهت بگه رو تکرار میکنه اما به محض دیدنت تو اون لباس ابی رنگ که شبیه پرنسسا شدی همه چی از ذهنش میپره و لبخند چال گونه اییش بهت نگاه میکنه هرچی که تو ذهنش مونده بیان میکنه و تو قبول میکنی🥰🥲
جین: پارک ا/ت قبول داری که من ورد واید هندسامم؟؟
ا/ت: ا.اره ( خجالت )
جین: پس اینم قبول می کنی که تو دل این پسرو عاشق کردی و بردیش؟؟ اگه اره عروس مامانم میشی؟؟ ( مظلوم ، خجالت )
ا/ت: ارهههههه ( داد )😂❤
شوگا: تو مال منی و هر خریم نزدیکت شه جرش میده فهمیدی؟؟
ا/ت: توام ما......
شوگا: ( پوزخند ) پس تو هم دوسم داری!!
ا/ت: اوهوم ( خجالت )😁😎
جی هوپ: همگی گوش کنید!! می دونید که من مثل خورشید گرم و پر انرژی برای دوستام و خانوادمم ولی خودم تو زندگیم خورشیدی ندارم!! پس میشه همین الان و اینجا از لی ا/ت درخواست کنم خورشید زندگیم بشه و قلبم رو روشن کنه؟؟؟
ا/ت: م.من .......
جی هوپ: تو؟؟
ا/ت: قبول می کنممممممم ( ذوغ ) 😇🥰
جیمین: موچی می خوام!!
ا/ت: وا چی میگی!؟؟؟
جیمین: ( گونه ات رو می بوسه ) الان دیگه نمی خوام چون بجای موچی ی بیبی موچی دارم
ا/ت: ( لبخند )😇❤
تهیونگ: م.میگم ا/ت!! ( لکنت ، نگران )
ا/ت: جونم؟؟
تهیونگ: مامان یونتان میشی؟؟ ( داد ، تند تند )
ا/ت: مگه نیستم؟؟
تهیونگ: نه منظورم اینه برای همیشه مامانش بشی!!
ا/ت: الان داری بهم پیشنهاد میدی؟؟
تهیونگ: اره
ا/ت: باشه قبوله خرس عسلی🥲❤
جونگ کوک: ( روی نیمکت دانشگاه تو حیاط نشسته بودی که جونگ کوک سریع میدوعه سمتت می خوای چیزی بگی که با حس لبای داغ و خیسش روی لبات شکه بهش نگاه میکنی و میفهمی عشقی که بهش داری یک طرفه نیست و اونم عاشقته )🤤💋
موضوع: وقتی میخوان بهت اعتراف کنن چطور اینکارو میکنن؟؟🥰❤
نامجون: با تمام استرس و نگرانی که داره برای بار چند صدم سناریویی که قراره بهت بگه رو تکرار میکنه اما به محض دیدنت تو اون لباس ابی رنگ که شبیه پرنسسا شدی همه چی از ذهنش میپره و لبخند چال گونه اییش بهت نگاه میکنه هرچی که تو ذهنش مونده بیان میکنه و تو قبول میکنی🥰🥲
جین: پارک ا/ت قبول داری که من ورد واید هندسامم؟؟
ا/ت: ا.اره ( خجالت )
جین: پس اینم قبول می کنی که تو دل این پسرو عاشق کردی و بردیش؟؟ اگه اره عروس مامانم میشی؟؟ ( مظلوم ، خجالت )
ا/ت: ارهههههه ( داد )😂❤
شوگا: تو مال منی و هر خریم نزدیکت شه جرش میده فهمیدی؟؟
ا/ت: توام ما......
شوگا: ( پوزخند ) پس تو هم دوسم داری!!
ا/ت: اوهوم ( خجالت )😁😎
جی هوپ: همگی گوش کنید!! می دونید که من مثل خورشید گرم و پر انرژی برای دوستام و خانوادمم ولی خودم تو زندگیم خورشیدی ندارم!! پس میشه همین الان و اینجا از لی ا/ت درخواست کنم خورشید زندگیم بشه و قلبم رو روشن کنه؟؟؟
ا/ت: م.من .......
جی هوپ: تو؟؟
ا/ت: قبول می کنممممممم ( ذوغ ) 😇🥰
جیمین: موچی می خوام!!
ا/ت: وا چی میگی!؟؟؟
جیمین: ( گونه ات رو می بوسه ) الان دیگه نمی خوام چون بجای موچی ی بیبی موچی دارم
ا/ت: ( لبخند )😇❤
تهیونگ: م.میگم ا/ت!! ( لکنت ، نگران )
ا/ت: جونم؟؟
تهیونگ: مامان یونتان میشی؟؟ ( داد ، تند تند )
ا/ت: مگه نیستم؟؟
تهیونگ: نه منظورم اینه برای همیشه مامانش بشی!!
ا/ت: الان داری بهم پیشنهاد میدی؟؟
تهیونگ: اره
ا/ت: باشه قبوله خرس عسلی🥲❤
جونگ کوک: ( روی نیمکت دانشگاه تو حیاط نشسته بودی که جونگ کوک سریع میدوعه سمتت می خوای چیزی بگی که با حس لبای داغ و خیسش روی لبات شکه بهش نگاه میکنی و میفهمی عشقی که بهش داری یک طرفه نیست و اونم عاشقته )🤤💋
۱۶.۹k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.