پیراهن اگر تو باشی میپوشمت

پیراهَن اگَر تو باشی میپوشمِت ...،
عَطر اگَر تو باشی میزَنمِت ،
شعر اگَر تو باشی میخوانَمِت ،
اما تو نه ‌شعر باش، نه عَطر ...
پیراهَنَم باش بُگذار بپوشَمِت،
بویَت عَطر شَوَد و حالَم شعری‌ سِپید !
بُگذار سروده شَویم به عِشق ؛❤
و حالِمان چاپ شَوَد در کِتابی ...
به نامِ " زَنی که دیوانه‌یِ #تو بود ...💛🌱"








《 اینجا هَمه به حَرفایی گوش میدَن،
که از قَشنگیایِ تو باشه... اونوقت تو میخوای خودِتو پُشتِشون قایِم کُنی زیبا؟!♥🌱》



#آناهیتا
دیدگاه ها (۱)

فِکرَش‌رابُکن, مَثلاًصِدایَت‌بِزنَم‍ بِگویَم‌: "عاشقَت‌شُدھ ...

مِترو شلوغ بود پسَره طِبقِ مَعمول جلو دُختره وایساده بود، دُ...

اونجـا ڪھ بـا پِلڪ هاۍِ خیـس تـوےِ خَلوتٺ زانـوهاتـو بَغَـل ...

اگَرراجِبِ‌توازمَن‌بپُرسَندچہ؟¡چه‌بِگویَم؟ازدِلتَنگی‌اَم‌بِگ...

فرزانه صیاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط