دیشب داشتیم تلویزیون میدیدیم
دیشب داشتیم تلویزیون میدیدیم
یه دفه یه بچه ای رو نشون داد که پستونک دهنش بود . . .
یهو بابام زد زیر خنده......
گفتم چی شده؟
گفت یاد بچگیات افتادم, وقتی گریه میکردی انگشت بزرگ پامو میکردم تو حلقت چون شور بود خوشت میومد ساکت میشدی
یه دفه یه بچه ای رو نشون داد که پستونک دهنش بود . . .
یهو بابام زد زیر خنده......
گفتم چی شده؟
گفت یاد بچگیات افتادم, وقتی گریه میکردی انگشت بزرگ پامو میکردم تو حلقت چون شور بود خوشت میومد ساکت میشدی
- ۳.۰k
- ۱۱ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط