من هیچوقت ازگم شدن نترسیدم

من هیچوقت ازگم شدن نترسیدم
من ازپیدانشدن میترسم!
بچه که بودم،برای اینکه بفهمم کیادوستم دارن میرفتم یه گوشه قایم میشدم وصدام درنمیومد؛
انقدراونجامیموندم تاکه خسته میشدم وخودم ازپناهگاهم بیرون میومدم.
اینکه کسی دنبالم نگشته بودخیلی سخت بوداما...اینکه حتی کسی متوجه نبودنم نشده بود،بیشترعذابم میداد.
هنوزم که هنوزه هرچندوقت یه بار،همه چیومیذارم ومیرم؛هنوزم امیددارم به اینکه بالاخره یه نفرپیدامیشه که نبودمن به چشمش بیادوبخوادکه منوپیداکنه ولی...
این روزهادیگه نمیرم یه گوشه قایم بشم تاکسی بیادوپیدام کنه،آخه کسی که دورخودش دیوارمیکشه منتظره یه نفره تابیادواین دیوارهاروبشکنه!
امامن ازمنتظربودن خسته ام،من میون یه عالم آدم که هیچکدوم منونمیشناسن،نشسته ام ومیخندم وحرف میزنم و...تنهام!
من خیلی وقته گم شدم،
من...دیگه هیچوقت پیدانمیشم!!!!
#شـرح_حآل 💙
_Mana-pikshen_
دیدگاه ها (۹۴)

میشد میرفتم دکتر میگفتم آقای دکتر من زیادی همه چیزُ یادمه؛یا...

باید قهر کردنمون تازه باشه..من خسته ام از قهرهایِ تکراری..از...

بعد دعوا...اونجایی که من داشتم زیر لب غر میزدم...به جای گره ...

هر دختری نمیتواند دلبری کند...دل بردن از پسرها جنگی است که د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط