یه بنده خدایی تعریف میکرد که
یه بنده خدایی تعریف میکرد که :
با مادرم رفتیم مغازه حیوانات یه چرخی زدیم ، از یک مار خیلی خوشگل خوشم اومد …
از فروشنده پرسیدم چند ؟
طرف گفت : ٢٠٠ هزار تومان !
مادرم گفت : تو که نه نماز میخونی …
نه روزه میگیری …
نه عبادت حالیته !
خودش مفت و مجانی میاد تو قبرت !! بیا بریم @_@
با مادرم رفتیم مغازه حیوانات یه چرخی زدیم ، از یک مار خیلی خوشگل خوشم اومد …
از فروشنده پرسیدم چند ؟
طرف گفت : ٢٠٠ هزار تومان !
مادرم گفت : تو که نه نماز میخونی …
نه روزه میگیری …
نه عبادت حالیته !
خودش مفت و مجانی میاد تو قبرت !! بیا بریم @_@
- ۴۶۶
- ۳۰ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط