بیا و سراغی از من بگیر می دانم باید جایی در این نزدیکی ها باشی بیا که تنهای تنهایم در حسرت صدای بال کبوتر جایی می روم که دیگر به چیزی نیاز ندارم جایی که عزیزترین همراهم سایه ای است فقط بادی از میان درختان زوزه می کشد و گور در یک قدمی است...
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.