مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست

مطلب طاعت و پیمان و صلاح از منِ مست
که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست

می بده تا دهمت آگهی از سِرِّ قضا
که به رویِ که شدم عاشق و از بوی که مست

کمر کوه کم است از کمر مور این جا
ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست

به جز آن نرگس مستانه که چشمش مَرِساد
زیر این طارِم فیروزه کسی خوش ننشست

جان فدای دهنش باد که در باغ نظر
چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست

حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد
یعنی از وصل تواش نیست به جز باد به دست


#حافظ
دیدگاه ها (۱)

آدم ها بی نیاز که بشوند بار و بندیل‌شان را جمع میکنند و از ک...

سخت‌گیر نباشیم و بیش از حد تقلا نکنیم. چرا؟ اول از همه اینکه...

زندگی قبل از هر چیز زندگیست .گل می خواهد، موسیقی می خواهد ، ...

فکر زنجیری کنید ای عاقلانبوی گیسویی مرا دیوانه کرد پیش هر بی...

من نمی‌گویم که عاقل باش یا دیوانه باشگر به جانان آشنایی از ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط