دوستان قدر همنشینی را بدانید

دوستان قدر همنشینی را بدانید
زیرا جهان دستگاهی است که پیوندها را بیشتر میگسلد
تا برقرار کند
چرخ ، غرضی با جمع ندارد؛

قانونش پراکندگی ست
آن که میخواهد چیزی را نگاه دارد
باید در برابر چرخ جبر بایستد
و این ممکن نیست.

دوستی از جنس بودن است؛
جدایی از جنس شدن
شدن همواره غالب است.



سعی کردم که شود یار ز اغیار جدا آن نشد
عاقبت و من شدم از یار جدا

از من امروز جدا میشود آن یار عزیز همچو
جانی که شود از تن بیمار جدا

گر جدا مانم از او خون مرا خواهد ریخت
دل خون گشته جدا، دیده خونبار جدا

زیر دیوار سرایش تن کاهیده من
همچو کاهیست که افتاده ز دیوار جدا

من که یک بار به وصل تو رسیدم همه عمر
کی توانم که شوم از تو به یک بار جدا؟

دوستان قیمت صحبت بشناسید که چرخ
دوستان را از هم انداخته بسیار جدا

غیر آن مه که هلالی به وصالش نرسید
ما دراین باغ ندیدیم گل از خار جدا




.
.
دیدگاه ها (۰)

آدمی گاه چنان در خموشی فرومی رود که زبان از او دست میشوید و ...

وفا زورِ تحمل حقیقت دیگری ست.و تنها آنان که تاب حقیقت دارند ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط