باز کن در را برایت شعر ناب آورده ام

باز کن در را برایت شعر ناب آورده ام
یک غزل شیرین تر از شهد شراب آورده ام

باز کن در را که از صحن بلند آسمان
یک بغل احساس گرم آفتاب آورده ام

از صدای تیشه ی فرهاد بر آغوش کوه
بوسه ی دلچسب شیرین ، بازتاب آورده ام

از نگاه مست مجنون بر مدار زندگی
عشق را بالاترین فصل الخطاب آورده ام

گفته بودی عقل را در راه دل باید شکست
یک جهان دیوانگی را در جواب آورده ام

باز کن در را شنیدم بی قراری می کنی
از قطار تا ابد در راه ، تاب آورده ام

باز کن ، بنشین تماشا کن که بعد از مرگ هم
شعر گفتم ، واژه را بر وزن آب آورده ام

#سکوت_عشق
#پست_جدید
دیدگاه ها (۰)

دیگرنمی توانمپنهانت کـنـم!از درخشش نوشته هایممی فهمند برای ت...

نه عاقدی در کار بودنه خطبه اینه کاغذی امضا کردیمنه قراردادیو...

مرحمی گر بردلم باشی طبیبت میشومچون بخواهی یانخواهی دلفریبت م...

چه می خواهی تو از جانم که جز عشقت نمی دانمچنانم کرده ای عاشق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط