میروم گل میخرم، باید بفهمد عاشقم
میروم گل میخرم، باید بفهمد عاشقم
گل برایش میبرم، باید بفهمد عاشقم
گل نیازی نیست، وقتی اینقدر حالم بد است
از همین چشم ترم، باید بفهمد عاشقم
از همین اصرار که هی سعی دارم بی دلیل
از مسیرش بگذرم، باید بفهمد عاشقم
از همین دیوانه بازی های بی حد و حساب
از همین شور و شرم، باید بفهمد عاشقم
یک نفر در شهر پیدا کن که نشناسد مرا
از همه رسواترم، باید بفهمد عاشقم
عالم و آدم خبر دارند و باور کرده اند
او ندارد باورم، باید بفهمد عاشقم
باید از امشب غزل پشت غزل وصفش کنم
شاعرم،خیر سرم، باید بفهمد عاشقم
گل برایش میبرم، باید بفهمد عاشقم
گل نیازی نیست، وقتی اینقدر حالم بد است
از همین چشم ترم، باید بفهمد عاشقم
از همین اصرار که هی سعی دارم بی دلیل
از مسیرش بگذرم، باید بفهمد عاشقم
از همین دیوانه بازی های بی حد و حساب
از همین شور و شرم، باید بفهمد عاشقم
یک نفر در شهر پیدا کن که نشناسد مرا
از همه رسواترم، باید بفهمد عاشقم
عالم و آدم خبر دارند و باور کرده اند
او ندارد باورم، باید بفهمد عاشقم
باید از امشب غزل پشت غزل وصفش کنم
شاعرم،خیر سرم، باید بفهمد عاشقم
۶۰۷
۲۶ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.