سحر که باد صبا از رخش نقاب گرفت

...
سحر که باد صبا از رُخش نقاب گرفت
دو دست صبح به روی خود آفتاب گرفت

ز فیض حُسن تو شد عالم آنچنان سیراب
که می توان ز گل کاغذی گلاب گرفت

ز عشق بس که مهیای سوختن گشتم
به دامن ترم آتش ز ماهتاب گرفت

یکی هزار شد امید، خاکساران را
ز بوسه ای که لب بام از آفتاب گرفت

#صائب_تبريزی
#گل #گل_کاغذی
#سحر #باد #صبا #رُخ #نقاب #دست #صبح #آفتاب #فیض #حُسن #عالم #سیراب #گلاب #عشق #مهیا #سوختن #دامن #آتش #ماهتاب #مهتاب #یکی #هزار #امید #خاکساران #لب #بام #پاییز #آذر
#flowers
#flower
دیدگاه ها (۲)

...در كوچه پس كوچه های انتظاردر پی كسی هستمكه سبد بلورين دعا...

...ماییم که از بادهٔ بی جام خوشیمهر صبح منوّریم و هر شام خوش...

...شهر تبریز است و کوی دلبران...#دلنوشته_زبردست#گل#ایران_زیب...

...دل سراپردۀ محبت اوستدیده آیینه‌دار طلعت اوستتو و طوبی و م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط