"گند زدی دکتر"
"گند زدی دکتر"
گند زدی اقای دکتر. هی گفتی بیا بیرون از غار، بیا تماشاکن، حرف بزن، حرف بشنو، بیا زیر افتاب وایسا یخت آب شه، انجماده انقراضه فلان. هی گفتم من تو همین غار باشم بهتره هاا، گفتی نه عیده بهار شده ویروس اومده وقت کمه، بیا بیرون. دیدی نور چشممو زد؟ دیدی ترسوندم آدمای رنگی رو؟ دیدی ابر از گلوم فرار کرد، تهران غرق شو تو بارون و مه و سرما؟ دیدی حسین پناهی راست میگفت که"لطف حرفم مایه دردسره؟ "دیدی دست نوازشم شد ساقه ی خشک نخواستن؟ دیدی امن نبود دنیای عاقلا؟ دنیای ادم بزرگا؟ حالا میدونی چقدر سخته برگشتن به تاریکی تازه یادم رفته بود رنگ چقدر مهمه، چقدر میتونه شیرین باشه، شاتوت لب، خورشید صورت، ماه صدا، همه رو یادم اوردی. حالا قرص تعارف میکنی؟! چقدر بهت گفتم من ادم حروفم، بزار تو امنیت کلمه بمونم، هی گفتی بسه بیا بیرون از غار. دیدی حالا چیشد؟ دیگه اونقدرا دیونه نیستم، یعنی جون ندارم باشم، ولی بزار بهت بگم من یروز بلاخره لباس سبز میپوشم و یه برگ تازه میشم روی درخت. برگ بی خاطره، برگ بی زخم، برگ بی خبر از خواستن و خواسته نشدن، برگ بی غم که شب میخوابه و صبح زود میره اداره، برگ یار ندیده و فراق نچشیده. بده من قرص شب رو خوابم میاد، سردمه، گم شدم، بده من قرص شب رو اما گند زدی اقای دکتر
_حمید سلیمی
گند زدی اقای دکتر. هی گفتی بیا بیرون از غار، بیا تماشاکن، حرف بزن، حرف بشنو، بیا زیر افتاب وایسا یخت آب شه، انجماده انقراضه فلان. هی گفتم من تو همین غار باشم بهتره هاا، گفتی نه عیده بهار شده ویروس اومده وقت کمه، بیا بیرون. دیدی نور چشممو زد؟ دیدی ترسوندم آدمای رنگی رو؟ دیدی ابر از گلوم فرار کرد، تهران غرق شو تو بارون و مه و سرما؟ دیدی حسین پناهی راست میگفت که"لطف حرفم مایه دردسره؟ "دیدی دست نوازشم شد ساقه ی خشک نخواستن؟ دیدی امن نبود دنیای عاقلا؟ دنیای ادم بزرگا؟ حالا میدونی چقدر سخته برگشتن به تاریکی تازه یادم رفته بود رنگ چقدر مهمه، چقدر میتونه شیرین باشه، شاتوت لب، خورشید صورت، ماه صدا، همه رو یادم اوردی. حالا قرص تعارف میکنی؟! چقدر بهت گفتم من ادم حروفم، بزار تو امنیت کلمه بمونم، هی گفتی بسه بیا بیرون از غار. دیدی حالا چیشد؟ دیگه اونقدرا دیونه نیستم، یعنی جون ندارم باشم، ولی بزار بهت بگم من یروز بلاخره لباس سبز میپوشم و یه برگ تازه میشم روی درخت. برگ بی خاطره، برگ بی زخم، برگ بی خبر از خواستن و خواسته نشدن، برگ بی غم که شب میخوابه و صبح زود میره اداره، برگ یار ندیده و فراق نچشیده. بده من قرص شب رو خوابم میاد، سردمه، گم شدم، بده من قرص شب رو اما گند زدی اقای دکتر
_حمید سلیمی
۲.۸k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.