من و تئودور و اعضای مهم مافیا، مشاور، معاون و سردسته ها ت
من و تئودور و اعضای مهم مافیا، مشاور، معاون و سردستهها توی اتاق جلسه بودیم و مارک هم به عنوان کسی که قرار بود مجازاتش اعلام و انجام بشه حضور داشت.
ویلیام دست به جیب و با حالت جدی همیشگی ایستاده بود کارتر با دستاش بازی میکرد و وینزر به دیوار تکه داده بود و به موقعیت جدی نگاه میکرد.
آلبرت سعی میکرد کسل بودنش رو پنهان و ناتالی هم در تلاش بود تا هیجانش رو کنترل کنه.
ویلیام کارش رو شروع کرد و بعد از گفتن یه سری مقدمات و خلاصه اتفاقاتی که پیش اومده، گفت:《حکمی که اعلام میشه توسط ریاست و موافقت مشاور و معاون گرفته شده. مارک اسمیت به دلیل به خطر انداختن امنیت مافیا و نافرمانی از فرمان هشت¹، به یک ماه زندانی شدن در طبقه منفی ۲ محکوم میشه و خانوادهاش در طی این یک ماه تحت حمایت مافیا نیست.》
مارک که تا این لحظه ساکت بود، با شنیدن این حرف آماده مخالفت شدید شد.
با صدای بلندی گفت: 《ولی نمیشه. این توی قرارداد بود که از خانوادهام تحت هر شرایطی محافظت میکنین. اونا نمیتونن جلوی بدهکارا دووم بیارن. نمیتونین زیر حرفتون بزنین!》
تئودور با جدیت بهش نگاه کرد و جوابش رو داد:《این در صورتی بود که تو توی مافیا فعال باشی. افرادی که توی طبقه منفی ۲ باشن به طور موقت از عضویت مافیا خارج میشن. پس نه حقوقی دریافت میکنن و نه شرایط قراردادشون اجرا میشه.》
《ولی لطفا...من...》
اخمی روی صورت تئودور به وجود اومد که باعث جدی تر شدن حالت و نگاهش شد و مارک رو ساکت کرد.
《این موضوع تموم شدست.》
و بلند شد و با علامت دادن به نگهبانها برای بردن مارک، پایان جلسه رو اعلام کرد و هیچ کس چیز دیگهای نگفت.
¹: مافیا ده فرمان داره که فرمان هشتمش اینه: همیشه باید به سوالات مافیا صادقانه جواب بدین و حقیقت رو بگین که مارک این قانون رو نقض کرد و تلاش کرد به آیریس دروغ بگه.
اینم از پارت جدید که با کمکها و مشورتهای فراوان @niktofilia نوشته شد😂✨️
MH🤍
ویلیام دست به جیب و با حالت جدی همیشگی ایستاده بود کارتر با دستاش بازی میکرد و وینزر به دیوار تکه داده بود و به موقعیت جدی نگاه میکرد.
آلبرت سعی میکرد کسل بودنش رو پنهان و ناتالی هم در تلاش بود تا هیجانش رو کنترل کنه.
ویلیام کارش رو شروع کرد و بعد از گفتن یه سری مقدمات و خلاصه اتفاقاتی که پیش اومده، گفت:《حکمی که اعلام میشه توسط ریاست و موافقت مشاور و معاون گرفته شده. مارک اسمیت به دلیل به خطر انداختن امنیت مافیا و نافرمانی از فرمان هشت¹، به یک ماه زندانی شدن در طبقه منفی ۲ محکوم میشه و خانوادهاش در طی این یک ماه تحت حمایت مافیا نیست.》
مارک که تا این لحظه ساکت بود، با شنیدن این حرف آماده مخالفت شدید شد.
با صدای بلندی گفت: 《ولی نمیشه. این توی قرارداد بود که از خانوادهام تحت هر شرایطی محافظت میکنین. اونا نمیتونن جلوی بدهکارا دووم بیارن. نمیتونین زیر حرفتون بزنین!》
تئودور با جدیت بهش نگاه کرد و جوابش رو داد:《این در صورتی بود که تو توی مافیا فعال باشی. افرادی که توی طبقه منفی ۲ باشن به طور موقت از عضویت مافیا خارج میشن. پس نه حقوقی دریافت میکنن و نه شرایط قراردادشون اجرا میشه.》
《ولی لطفا...من...》
اخمی روی صورت تئودور به وجود اومد که باعث جدی تر شدن حالت و نگاهش شد و مارک رو ساکت کرد.
《این موضوع تموم شدست.》
و بلند شد و با علامت دادن به نگهبانها برای بردن مارک، پایان جلسه رو اعلام کرد و هیچ کس چیز دیگهای نگفت.
¹: مافیا ده فرمان داره که فرمان هشتمش اینه: همیشه باید به سوالات مافیا صادقانه جواب بدین و حقیقت رو بگین که مارک این قانون رو نقض کرد و تلاش کرد به آیریس دروغ بگه.
اینم از پارت جدید که با کمکها و مشورتهای فراوان @niktofilia نوشته شد😂✨️
MH🤍
۱.۱k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.