ای دنیا
گریزی میزنم به خیال
تا فراموش کنم ضربههای سخت و کاریِ روزگار را...
گریزی میزنم تا رویاها پناه من باشند، که پناه میبرم به خیال از شر خاطرات کوبنده و واقعیتهای آزاردهنده.
پناه میبرم به خیال از شر هرآنچه که نه امکان کنترل آن را دارم و نه یارای تحملش را.
گریز میزنم به جهانی که نیست، از شر جهانی که هست، اما آنگونه که باید نیست.
گریز میزنم به سلول به سلول سیارات ناشناخته و اتم به اتم از هم گسسته میشوم در فضای بیکران آرامش.
که رها و آرام و بدون فکر، با بالهای خیالم پرواز میکنم و خودم را تا امنترین جزیره و دنجترین سرزمین میرسانم.
و پناه میگیرم زیر آسمانی که نیست،
در سرزمینی که نیست
در جهانی که نیست...
و تنفس میکنم هوای آزادی را
من حالم خوب است
من میخندم
من آرامم
خوبم و میخندم و آرامم به بالهای خیال...
تا فراموش کنم ضربههای سخت و کاریِ روزگار را...
گریزی میزنم تا رویاها پناه من باشند، که پناه میبرم به خیال از شر خاطرات کوبنده و واقعیتهای آزاردهنده.
پناه میبرم به خیال از شر هرآنچه که نه امکان کنترل آن را دارم و نه یارای تحملش را.
گریز میزنم به جهانی که نیست، از شر جهانی که هست، اما آنگونه که باید نیست.
گریز میزنم به سلول به سلول سیارات ناشناخته و اتم به اتم از هم گسسته میشوم در فضای بیکران آرامش.
که رها و آرام و بدون فکر، با بالهای خیالم پرواز میکنم و خودم را تا امنترین جزیره و دنجترین سرزمین میرسانم.
و پناه میگیرم زیر آسمانی که نیست،
در سرزمینی که نیست
در جهانی که نیست...
و تنفس میکنم هوای آزادی را
من حالم خوب است
من میخندم
من آرامم
خوبم و میخندم و آرامم به بالهای خیال...
۹.۶k
۰۷ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.