پنداشتی که "کوره ی سوزان" ، عشق من
پنداشتی که "کوره ی سوزان" ، عشق من
دور از نگاه گرم تو، خاموش می شود؟
پنداشتی که یاد تو ، این یاد دلنواز !
در تنگنای سینه، فراموش می شود؟!
تو رفته ای که بی من، تنها سفر کنی
من مانده ام که بی تو، شب ها سحر کنم !
تو رفته ای که عشق من از سر به در کنی
من مانده ام که عشق تو را، تاج سر کنم !
روزی که پیک مرگ، مرا می برد به گور
من شب چراغ عشق تو را ، نیز می برم
دور از نگاه گرم تو، خاموش می شود؟
پنداشتی که یاد تو ، این یاد دلنواز !
در تنگنای سینه، فراموش می شود؟!
تو رفته ای که بی من، تنها سفر کنی
من مانده ام که بی تو، شب ها سحر کنم !
تو رفته ای که عشق من از سر به در کنی
من مانده ام که عشق تو را، تاج سر کنم !
روزی که پیک مرگ، مرا می برد به گور
من شب چراغ عشق تو را ، نیز می برم
۳.۱k
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.