شاید این آخرین بار است
شاید این آخرین بار است
که برایت مینویسم
از پاییز زود رس
از گم شدن صدای پای تو
شاید این آخرین بار است
که برایت مینویسم
از خیالت
از گذر های شبانه
تنهایی های بی امان
از حسرت یک آغوش
شاید این آخرین بار است
که برایت مینویسم
همه فصل ها
بدون تو سرد است
شاید این آخرین بار است
که برایت مینویسم
دلبر
خانم جان
هنوز منتظر جوابت ساعت ها مینشینم
تنم
روحم
گدایی صدای تو را میکند
«دیوانه تو »
که برایت مینویسم
از پاییز زود رس
از گم شدن صدای پای تو
شاید این آخرین بار است
که برایت مینویسم
از خیالت
از گذر های شبانه
تنهایی های بی امان
از حسرت یک آغوش
شاید این آخرین بار است
که برایت مینویسم
همه فصل ها
بدون تو سرد است
شاید این آخرین بار است
که برایت مینویسم
دلبر
خانم جان
هنوز منتظر جوابت ساعت ها مینشینم
تنم
روحم
گدایی صدای تو را میکند
«دیوانه تو »
۱۴.۸k
۱۷ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.