در حسرت آغوش ” تو ” هستم بغلم کن
در حسرت آغوش ” تو ” هستم بغلم کن
از عطر بر و روی ” تـو” مستم بغلم کن
گیرم که دلم لایق این بزم نبوده
بیخود که دلم را نشکستم بغلـم کن
کی گفته قراره که دور از ” تـو ” بمونم
مـن با احدی عهد نبستم بغلم کن
آرومتر از خواب کنار” تو”نشستم
هم سایه و هم سایه پرستم بغلم کن
بغلـم کن …. بغلـم کن … بغلـم کن
با سنگ زدی تـا بپرم از سر کویت
من بال نداشتم، نپریدم …بغلـم کن
عمری پراز حسرت دیدار “تو”بودم
حـالا که سر آغاز ” تـو” هستم بغلم کن
از عطر بر و روی ” تـو” مستم بغلم کن
گیرم که دلم لایق این بزم نبوده
بیخود که دلم را نشکستم بغلـم کن
کی گفته قراره که دور از ” تـو ” بمونم
مـن با احدی عهد نبستم بغلم کن
آرومتر از خواب کنار” تو”نشستم
هم سایه و هم سایه پرستم بغلم کن
بغلـم کن …. بغلـم کن … بغلـم کن
با سنگ زدی تـا بپرم از سر کویت
من بال نداشتم، نپریدم …بغلـم کن
عمری پراز حسرت دیدار “تو”بودم
حـالا که سر آغاز ” تـو” هستم بغلم کن
۲.۱k
۲۴ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.