سلام بچه ها چطورید؟💜🙂
سلام بچه ها چطورید؟💜🙂
سناریو بی تی اس درخواستی
دقتی تو دعوا بهت می گن کاشکی دیروز خود.کش.ی میکردی من راحت می شدم(بیماری قلبی داشتی و می خواستی خودکشی کنی ولی جلوتو گرفته بودن)
نامجون:بهتر بود دیروز خود.کش.ی میکردی می مردی
ا.ت:باشه الان میرم تا از دستم خلاص شی فکر کنم دیروز هم اشتباه کردی جلوم رو گرفتی.
نامجون:هی ا.ت دیوونه نشو تو که نمی خوای بخاطر یه دعوای مزخرف خودتو بکشی؟
ا.ت:آره من دیوونم می خوام بخاطر یه همچین چیز ساده ای این کار رو بکنم
نامجون:ا.ت ببخشید اشتباه کردم فقط قول بده که خود.کش.ی نمی کنی پرنسس باشه(با بغض)
جین:بهتر بود همون دیروز جلوتو نمی گرفتم تا خودتو بک.شی
ا.ت: لازم نیست بگی الان هم می تونم این کار رو انجام بدم تا از دستم خلاص شی
ا.ت میره سمت آشپزخونه و چاقو رو میزاره رو رگش
جین:هی ا.ت چاقو رو بزار پایین(با داد)
ا.ت:نمیخوام. بزار بمیرم دیگه(با داد)
جین می آد چاقو رو از دست ا.ت میکشه و میگه
جین:تو حق نداری بدون اجازه من جایی بری. فهمیدی؟ببخشید دیگه همچین فکری به ذهنت نرسه فقط منو ببخش گل من(با بغض)
شوگا:کاش همون دیروز خودکشی میکردی میمردی
ا.ت:یعنی منو نمی خوای؟
شوگا:نه فقط برو بمیر
ا.ت:خودت خواستی و از خونه میره بیرون
۵ دقیقه بعد شوگا دنبال ا.ت میره میبینه ا.ت رو پل ایستاده که خودشو بندازه
شوگا:هی ا.ت چیکار می کنی؟(با داد)
ا.ت:مگه نگفتی برو بمیر(با داد)
شوگا:با یه حرف من نباید همچین کاری کنی
ا.ت:ولی من میکنم
خواست خودشو پرت کنه که شوگا گرفتش
شوگا:دیگه هیچ وقت همچین فکری نکن که میتونی من رو تنها بزاری چون منم بعد از تو میام فهمیدی کیتن. واقعا متاسفم قول می دم دیگه همچین اتفاقی نمی افته(با بغض)
جیهوپ:ا(ین بچه اهل دعوا نیست ولی با این حال مینویسم) داشتین دعوا می کردین که جیهوپ میگه
جیهوپ:کاش دیروز می مردی
یهو قلب ا.ت تیر میکشه و می افتی زمین جیهوپ نگران میاد سمتت و میگه
جیهوپ:ا.ت خوبی؟(با ترس)
ا.ت نمی تونه از شدت درد حرف بزنه
جیهوپ سریع میره یه لیوان آب و قرص قلب ا.ت رو میاره و بهش میده تا بخوره و بهش میگه
جیهوپ:ا.ت واقعا متاسفم حرفام دست خودم نبود سانشاینم منو ببخش قول میدم دیگه همچین اتفاقی نیوفته(با گریه)
امیدوارم خوشتون بیاد❤
لایک و حمایت یادتون نره کیوتا🥺💜
بقیشو تو پست بعدی میزارم🙃
سناریو بی تی اس درخواستی
دقتی تو دعوا بهت می گن کاشکی دیروز خود.کش.ی میکردی من راحت می شدم(بیماری قلبی داشتی و می خواستی خودکشی کنی ولی جلوتو گرفته بودن)
نامجون:بهتر بود دیروز خود.کش.ی میکردی می مردی
ا.ت:باشه الان میرم تا از دستم خلاص شی فکر کنم دیروز هم اشتباه کردی جلوم رو گرفتی.
نامجون:هی ا.ت دیوونه نشو تو که نمی خوای بخاطر یه دعوای مزخرف خودتو بکشی؟
ا.ت:آره من دیوونم می خوام بخاطر یه همچین چیز ساده ای این کار رو بکنم
نامجون:ا.ت ببخشید اشتباه کردم فقط قول بده که خود.کش.ی نمی کنی پرنسس باشه(با بغض)
جین:بهتر بود همون دیروز جلوتو نمی گرفتم تا خودتو بک.شی
ا.ت: لازم نیست بگی الان هم می تونم این کار رو انجام بدم تا از دستم خلاص شی
ا.ت میره سمت آشپزخونه و چاقو رو میزاره رو رگش
جین:هی ا.ت چاقو رو بزار پایین(با داد)
ا.ت:نمیخوام. بزار بمیرم دیگه(با داد)
جین می آد چاقو رو از دست ا.ت میکشه و میگه
جین:تو حق نداری بدون اجازه من جایی بری. فهمیدی؟ببخشید دیگه همچین فکری به ذهنت نرسه فقط منو ببخش گل من(با بغض)
شوگا:کاش همون دیروز خودکشی میکردی میمردی
ا.ت:یعنی منو نمی خوای؟
شوگا:نه فقط برو بمیر
ا.ت:خودت خواستی و از خونه میره بیرون
۵ دقیقه بعد شوگا دنبال ا.ت میره میبینه ا.ت رو پل ایستاده که خودشو بندازه
شوگا:هی ا.ت چیکار می کنی؟(با داد)
ا.ت:مگه نگفتی برو بمیر(با داد)
شوگا:با یه حرف من نباید همچین کاری کنی
ا.ت:ولی من میکنم
خواست خودشو پرت کنه که شوگا گرفتش
شوگا:دیگه هیچ وقت همچین فکری نکن که میتونی من رو تنها بزاری چون منم بعد از تو میام فهمیدی کیتن. واقعا متاسفم قول می دم دیگه همچین اتفاقی نمی افته(با بغض)
جیهوپ:ا(ین بچه اهل دعوا نیست ولی با این حال مینویسم) داشتین دعوا می کردین که جیهوپ میگه
جیهوپ:کاش دیروز می مردی
یهو قلب ا.ت تیر میکشه و می افتی زمین جیهوپ نگران میاد سمتت و میگه
جیهوپ:ا.ت خوبی؟(با ترس)
ا.ت نمی تونه از شدت درد حرف بزنه
جیهوپ سریع میره یه لیوان آب و قرص قلب ا.ت رو میاره و بهش میده تا بخوره و بهش میگه
جیهوپ:ا.ت واقعا متاسفم حرفام دست خودم نبود سانشاینم منو ببخش قول میدم دیگه همچین اتفاقی نیوفته(با گریه)
امیدوارم خوشتون بیاد❤
لایک و حمایت یادتون نره کیوتا🥺💜
بقیشو تو پست بعدی میزارم🙃
۱۲.۰k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.