وقتی از انگیزه ی عشقت لبالب میشوم
وقتی از انگیزه ی عشقت لبالب میشوم
در تنم میلرزم و سوزنده از تب میشوم
تا که یادم مـیکنی با خواهشی در چشم خیس
هر نیازت را دچار باد غبغب میشوم
مریمم در پاکی و در خلوت شبهای خود
در حضورت چون زلیخا دیده اغلب می شوم
بستری می گسترانم در شمیم لحظه ها
در مشامت نوگل محبوبه ی شب میشوم
میروم از هوش دیگر در شرار میل تو
گیج و مست و دلبرانه غرق مطلب میشوم
میزنی با چوب بی مهری مرا گاهی ولی
بهترین شاگرد تو در درس مکتب میشوم
می دهی این عاشقت را بدترین دشنام ها
هر چه می خواهی بگو پیشت مودب میشوم
میروی و باز هم در توبه ی تکراری ام
بر لبم ذاکر به شوق ذکر یا رب می شوم
در تنم میلرزم و سوزنده از تب میشوم
تا که یادم مـیکنی با خواهشی در چشم خیس
هر نیازت را دچار باد غبغب میشوم
مریمم در پاکی و در خلوت شبهای خود
در حضورت چون زلیخا دیده اغلب می شوم
بستری می گسترانم در شمیم لحظه ها
در مشامت نوگل محبوبه ی شب میشوم
میروم از هوش دیگر در شرار میل تو
گیج و مست و دلبرانه غرق مطلب میشوم
میزنی با چوب بی مهری مرا گاهی ولی
بهترین شاگرد تو در درس مکتب میشوم
می دهی این عاشقت را بدترین دشنام ها
هر چه می خواهی بگو پیشت مودب میشوم
میروی و باز هم در توبه ی تکراری ام
بر لبم ذاکر به شوق ذکر یا رب می شوم
۵۶۲
۰۳ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.