وقتی از انگیزه ی عشقت لبالب میشوم

وقتی از انگیزه ی عشقت لبالب میشوم
در تنم میلرزم و سوزنده از تب میشوم

تا که یادم مـیکنی با خواهشی در چشم خیس
هر نیازت را دچار باد غبغب میشوم

مریمم در پاکی و در خلوت شبهای خود
در حضورت چون زلیخا دیده اغلب می شوم

بستری می گسترانم در شمیم لحظه ها
در مشامت نوگل محبوبه ی شب میشوم

میروم از هوش دیگر در شرار میل تو
گیج و مست و دلبرانه غرق مطلب میشوم

میزنی با چوب بی مهری مرا گاهی ولی
بهترین شاگرد تو در درس مکتب میشوم

می دهی این عاشقت را بدترین دشنام ها
هر چه می خواهی بگو پیشت مودب میشوم

میروی و باز هم در توبه ی تکراری ام
بر لبم ذاکر به شوق ذکر یا رب می شوم
دیدگاه ها (۱)

ای شراب آتشین ، ناز نگاهت مال من عشوه ها و خنده هاو فتنه ها...

یاس لبانت را باید چیدچشمانت را باید بوسیدنگاهت را باید بویید...

"تقدیم"به "کسی" که"نمیدونه"؟؟ واسه "اونه"که "پست" میزارم"سهم...

#همزاد_خود در آینه #پنداشتم_تو_را از نسل شعله و غزل انگاشتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط