عقل بیهوده سر طرح معما دارد

۷۰۶
عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شاید و اما دارد


با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت
سر سربسته چرا این همه رسوا دارد


در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست
#آینه تازه از امروز تماشادارد. .


بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند:
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد


تلخی عمربه شیرینی عشق آکنده ست
چه سرانجام خوشی گردش دنیا دارد


#عشق رازی ست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا بامن تنها دارد...


غزل:خلوت
#فاضل_نظری
کتاب: #اقلیت
دیدگاه ها (۹)

۷۰۷وقت آن شد که دلم را بِگُذارم برومبا تو او را تک و تنها بگ...

۷۰۸ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشددر دام مانده باشد، صیّاد ...

۷۰۵در باختن دل کم و بسیار کدام است در عشق طلبکار و بدهکار کد...

۷۰۴ز بس اندر ره #عشق تو ازپای آمدم تاسرچنان بی پا وسر گشتمکه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط