مافیای عاشق من 💜

پارت 3
پایان مکالمه
ویو کوک :
رفتم تو پارکینگ و بنز مو برداشتم که سوار شدم خواستم برم که یهو یکی از بادیگارد هام گفت(علامت بادیگارد ها +اینه)
+رییس بنز تون ترمزش بریده شده وقتی گفتید بنزتون رو چک کنم چون خراب بود دیدم ترمزش بریده شده (سر به زیر و آروم)
کوک : چی؟ چرا؟ باشه بنز رو درست کن (یکم عصبی اما آروم)
ویو بادیگارد :
وقتی بهش گفتم آروم بود عجیبه ارباب هیچوقت اینجوری نبوده؟
پایان ویو
کوک : باشه تعمیرش کن من میرم (آروم و سریع)
+چشم!
ویو کوک :
خب بنزم هم که خرابه پس سوار فراریم میشم آره
پایان ویو
نویسنده : کوک سوار فراریش شد و به معروف ترین بار رفت اونجا رفت و یکجا نشست تا یونگی بیاد که یهو شراب ها رو کوک ریخت ( به گا رفتی دایون جان سیسی کوک خیلی حساسه 🤣)
دایون : قربان معذرت میخوام
کوک : .....
دایون : قربان؟
فلش بک به هفته ی قبل از ویو کوکی
مکالمه :
کوک : یونگی ببین من هفته دیگه از ماموریت 3 ماهم بر میگردم یک دختری رو تو بار کره جنوبی دیدم (تو کره زندگی میکنن) حواس بهش هست میتونی بفهمی کیه؟ و هفته دیگه که از ایتالیا اومدم بریم اون بار ممکنه یادم بره پس هفته دیگه شنبه ساعت 6 صبح بهم زنگ بزن و بریم بار!
یونگی : باشه داداش بای!
کوک : بای
پایان مکالمه!
پرش زمانی به 6 عصر شنبه که کوک تو بار هست و داره با دایون میحرفه
دایون : قربان خوبید؟
کوک : بله
دایون : ببخشید (سر به زیر)
کوک : اشکالی نداره(آروم اما میفهمه دایون هست)
کوک : دایون؟
دایون : بله خودم هست
کوک : آهان خب به جاش برام ویسکی 40 درصد بیار !
دایون : چشم
ویو دایون : خیلی خرم که رو این آقا شراب ریختم اما خیلی هاته وای دایون داری چی میگی چرا وقتی دیدمش قلبم تند تند زد؟ ولش عه شوخی داره صدام میزنه
سوهی: خره اون مرده همون مردست که صبح بهت گفتم مافیا هست(آروم تو گوش دایون گفت 🤣)
دایون : خره من ریدم وقتی داشتم میرفتم پام به یکی گیر کرد شراب ها ریخت رو لباسش و من نمیدونستم کیه (آروم تو گوش سوهی)
سوهی : خاک تو سرت خب بقیش (آروم و بازم تو گوش دایون 🤣)
دایون : خب خره گفت بجاش براش ویسکی 40 درصد ببرم! (آروم تو گوش سوهی)
سوهی : باشه به کارمون برسیم (آروم)
ویو یونگی :
وقتی رسیدم بار یک دختری رو دیدم خیلی خوشگل بود انگار داشت با دوستش درمورد کوک میگفتن( سوهی رو میگه هه هه انتظار داشتی مثلت 3 ضلعی کنمش؟ 🤣) وقتی دیدمش قلبم یک جوری شد با خودم گفتم ولش و رفتم کنار کوک نشستم که گفت
کوک : اون دختره رو میبینی؟ (دایون رو میگه)
یونگی : آره چیشده همون دخترس؟
کوک : آره روم شراب ریخت بهش گفتم ویسگی 40 درصد برام بیاره انگار عاشقش شدم!
یونگی : خب منم عاشق اون دختر بغلیش شدم!
کوک : 🤣
یونگی 🤣
پایان پارت3
شرطا نرسید نمیزارم پارت بعدش رو :
5 تا لایک همین
دیدگاه ها (۴)

بچه ها فیک هارو لایک کنید عضو این کانال هم بشید بی تی اس فعالیت توش میشه

مافیای عاشق من

پارت 2 مافیای عاشق من 💜

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط