چ..چی؟؟؟
_چ..چی؟؟؟
♡باور کن یونا،،،درسته من اکسه تهیونگم اما من که دشمنه تو نیستم
_ت..تو.
♡یونا از سئول برو تهیونگ دست بردارت نمیشه
_کافیه...من به این چرت وپرت هات گوش نمیکنم
بلند شدی ورفتی
♡یوناا،،شمارم اینه میدونم دوباره بهم نیاز پیدا میکنی
_اوففف من میرم
رفتی بیرون
خیلی شکه شده بودی
_ی..یعنی تهیونگ تیماریه...و..لی چرا چیزی بهم نگفته بود...
تو فکر بودی و داشتی از خیابون عبور میکردی ویک ماشین به سرعت داشت به سمتت میومد...خشکت زده بود نمیتونستی تکون بخوری که یکی دستت رو گرفت و کشوندت اون طرف خیابون
×یونا هواست کجاست
_ب..بیون..گ
×یونا،چرا رنگت پریده
_تهی..
×تهیونگ رو دیدی؟؟اومده بود کافه؟؟من فقط تو ترافیک گیر کرده بودم برای همین دیرکردم،،
_بیونگ تهیونگ روانیهههه
×چییی
×تهیونگ ر..روانیه؟؟
_ا..ره اون روانیه الیس بهم گفت
×الیس کیع دیگه
_اکسشه
×اروم باش شاید دروغ گفته
_اون واقعن جدی بود هق بیونگ ته..یونگ بیماری روانی داره هق چطور میتونم اروم باشم
پارت ۱۳
♡باور کن یونا،،،درسته من اکسه تهیونگم اما من که دشمنه تو نیستم
_ت..تو.
♡یونا از سئول برو تهیونگ دست بردارت نمیشه
_کافیه...من به این چرت وپرت هات گوش نمیکنم
بلند شدی ورفتی
♡یوناا،،شمارم اینه میدونم دوباره بهم نیاز پیدا میکنی
_اوففف من میرم
رفتی بیرون
خیلی شکه شده بودی
_ی..یعنی تهیونگ تیماریه...و..لی چرا چیزی بهم نگفته بود...
تو فکر بودی و داشتی از خیابون عبور میکردی ویک ماشین به سرعت داشت به سمتت میومد...خشکت زده بود نمیتونستی تکون بخوری که یکی دستت رو گرفت و کشوندت اون طرف خیابون
×یونا هواست کجاست
_ب..بیون..گ
×یونا،چرا رنگت پریده
_تهی..
×تهیونگ رو دیدی؟؟اومده بود کافه؟؟من فقط تو ترافیک گیر کرده بودم برای همین دیرکردم،،
_بیونگ تهیونگ روانیهههه
×چییی
×تهیونگ ر..روانیه؟؟
_ا..ره اون روانیه الیس بهم گفت
×الیس کیع دیگه
_اکسشه
×اروم باش شاید دروغ گفته
_اون واقعن جدی بود هق بیونگ ته..یونگ بیماری روانی داره هق چطور میتونم اروم باشم
پارت ۱۳
۶.۴k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.