عاشقم باش Love me
#عاشقم_باش #Love_me
#پارت_10
این حرفو زدمو گوشیمو از جیبم در آوردمو کارتی که بهم داده بودم از تویه کیفم برداشتمو زنگش زدم
*بوق بوقققق*
بعد از خوردن چند تا بوق صدایه آشنایی از پشت تلفن شنیدم
ر_الو بله بفرمایید?
با لکنت جواب دادم
د+سَ..سَ..سلام
ر_شما?
د+منم دیانا همون دختری که چند روز پیش کارتتونو بهش دادین
ر_اوه یادم اومد سلام خوبی?
د+بله ممنون شما خوبید?
ر_ممنونم منم خوبم کاری داشتی باهام دیانا?(چه زود پسر خاله شده😑 )
د+امم...بله راستش یه خواسته ای دارم!
ر_بگو?ببینم کاری از دستم بر میاد😊
د+راستش من نیاز به یه شغل دارم شما کاری سراغ دارید?
ر_ببخشید الان سرم شلوغه میتونی بعد از ظهر بیایی کافی شاپ(یه اسمی خودتون بزارید)تا مفصل درموردش صحبت کنیم?
د+ممنون حتما😊
ر_ببخشید من دیگه باید برم
د+مشکلی نیست میبینمتون بای
ر_خداحافظ
و بعد قطع کردم
س_چی شد?
د+قراره عصر برم کافی شاپ تا درموردش صحبت کنیم
ای_خب دیگه بچه ها برین آماده بشین
همه به طرف اتاقاشون رفتن تا آماده بشن منم به طرف اتاقم رفتم درو باز کردم و رفتم سمت کمدم من که مصاحبه کاری نداشتم😆 پس میتونم یه لباس خوشمل بپوشم رفتم سمت کمدم و درشو باز کردم نگاهی به لباسام کردم چندتاشونو کنار زدم تا به یه لباسه خوشگل مشکی با آستین هایه طوری رسیدم برش داشتم و روبه رویه آیینه جلویه خودم قرار دادمش اممم آره همین مناسبه پوشیدمش و بعد به سمت کفشام رفتم و یه دست کفش مشکی با پاشنه هایه بلند انتخاب کردم(بعدا استایلشو میزارم)و بعد موهایه قهوه ایمو دور شونه هام ریختم یکمی آرایش کردمو کیف پول سیاه رنگمو دستم گرفتمو از اتاق رفتم بیرون
نیلا_چخبره بابا پسره پرو میشه ها!?
د+نه بابا بعدش میخوام برم یکم بگردم نمیتونم واسه دلم تیپ بزنم?!
همه بچه ها اومده بودن پایین آتنا و ستیا تیپ سر و سنگینی زده بودن یعنی عین من نبودن(عکس استایلشونو میزارم)خیلی خانومانه رفتار میکردن و...
بعد از نیم ساعت به محل کار ایرین و نیلا رسیدیم *کمپانی اس ام*
_اوه چقدر شلوغه
ستیا این گفتو خودش رو به ایرین و نیلا نزدیک تر کرد
نیلا+فقط یادتون باشه که عین دوتا خانوم متشخص رفتار کنید و همینطور شیک ازتون چند تا آزمون هم گرفته میشه که بعد با بقیه مقایسه و
🎈 🎈 🎈
ادامه پست بعد
#پارت_10
این حرفو زدمو گوشیمو از جیبم در آوردمو کارتی که بهم داده بودم از تویه کیفم برداشتمو زنگش زدم
*بوق بوقققق*
بعد از خوردن چند تا بوق صدایه آشنایی از پشت تلفن شنیدم
ر_الو بله بفرمایید?
با لکنت جواب دادم
د+سَ..سَ..سلام
ر_شما?
د+منم دیانا همون دختری که چند روز پیش کارتتونو بهش دادین
ر_اوه یادم اومد سلام خوبی?
د+بله ممنون شما خوبید?
ر_ممنونم منم خوبم کاری داشتی باهام دیانا?(چه زود پسر خاله شده😑 )
د+امم...بله راستش یه خواسته ای دارم!
ر_بگو?ببینم کاری از دستم بر میاد😊
د+راستش من نیاز به یه شغل دارم شما کاری سراغ دارید?
ر_ببخشید الان سرم شلوغه میتونی بعد از ظهر بیایی کافی شاپ(یه اسمی خودتون بزارید)تا مفصل درموردش صحبت کنیم?
د+ممنون حتما😊
ر_ببخشید من دیگه باید برم
د+مشکلی نیست میبینمتون بای
ر_خداحافظ
و بعد قطع کردم
س_چی شد?
د+قراره عصر برم کافی شاپ تا درموردش صحبت کنیم
ای_خب دیگه بچه ها برین آماده بشین
همه به طرف اتاقاشون رفتن تا آماده بشن منم به طرف اتاقم رفتم درو باز کردم و رفتم سمت کمدم من که مصاحبه کاری نداشتم😆 پس میتونم یه لباس خوشمل بپوشم رفتم سمت کمدم و درشو باز کردم نگاهی به لباسام کردم چندتاشونو کنار زدم تا به یه لباسه خوشگل مشکی با آستین هایه طوری رسیدم برش داشتم و روبه رویه آیینه جلویه خودم قرار دادمش اممم آره همین مناسبه پوشیدمش و بعد به سمت کفشام رفتم و یه دست کفش مشکی با پاشنه هایه بلند انتخاب کردم(بعدا استایلشو میزارم)و بعد موهایه قهوه ایمو دور شونه هام ریختم یکمی آرایش کردمو کیف پول سیاه رنگمو دستم گرفتمو از اتاق رفتم بیرون
نیلا_چخبره بابا پسره پرو میشه ها!?
د+نه بابا بعدش میخوام برم یکم بگردم نمیتونم واسه دلم تیپ بزنم?!
همه بچه ها اومده بودن پایین آتنا و ستیا تیپ سر و سنگینی زده بودن یعنی عین من نبودن(عکس استایلشونو میزارم)خیلی خانومانه رفتار میکردن و...
بعد از نیم ساعت به محل کار ایرین و نیلا رسیدیم *کمپانی اس ام*
_اوه چقدر شلوغه
ستیا این گفتو خودش رو به ایرین و نیلا نزدیک تر کرد
نیلا+فقط یادتون باشه که عین دوتا خانوم متشخص رفتار کنید و همینطور شیک ازتون چند تا آزمون هم گرفته میشه که بعد با بقیه مقایسه و
🎈 🎈 🎈
ادامه پست بعد
۴.۰k
۲۳ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.