از غم تقاضا رده ام

از غـــــم تقاضا ڪرده ام ،
ازخــود گریزانت ڪند
هـــــرگـــــز مبادا غصہ اے ،
ســــر در گریبانت ڪند
از ترسِ نامحرم تو را ، در سینہ پنهان مے ڪنم
درهاے قلبــــــــم بستہ شد ،
تا خوب پنهانت ڪند
از این شب وحشے نترس ،
مــن با تو هستم نازنیـــــن
با ماه صحبت مے ڪنم ،
مهتاب مهمانت ڪند
گفتے هوایے مےشوے وقتے ڪہ باران مے زند
با ابر صحبت مے ڪنم تا بوسہ بارانت ڪند
از مرگ صحبت ڪردے و گفتے ڪہ مے ترسے از آن
با مرگ صحبت ڪرده ام
من را به قربانت ڪند ..
دیدگاه ها (۱)

روز زن مبارک !!!!! مرد ایرانی! "کمی برادرم باش"......

یک نفر پیدا شده این دفترم را میخرداشک و آهم را ببین یک لحظه ...

مرا، ای باغبان دل! اگر سوزی، سزاوارمکه در گلشن نهال خشک بی ب...

‍ دیگر چیزی به تاریخ انقضای آرزوهایاین سال نمانده...مرا ببخش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط