شعر سیف فرغانی شاعر قرن هفتم و هشتم خطاب به سعدی شیراز

شعر «سیف فرغانی شاعر قرن هفتم و هشتم» خطاب به «سعدی شیرازی» و در وصف سعدی
نمی‌دانم که چون باشد به معدن زر فرستادن

به دریا قطره آوردن به کان گوهر فرستادن

شبی بی‌فکر، این قطعه بگفتم در ثنای تو«سعدی»

ولیکن روزها کردم تامل در فرستادن

چو بلبل در فراق گل ازین اندیشه خاموشم

که بانگ زاغ چون شاید به خنیاگر فرستادن

حدیث شعر من گفتن به پیش طبع چون آبت

به آتشگاه زردشت است خاکستر فرستادن

تو کشورگیر آفاقی و شعر تو تو را لشکر

چنین لشکر تو را زیبد به هر کشور فرستادن

چو چیزی نیست در دستم که حضرت را سزا باشد

ز بهر خدمت پایت بخواهم سر فرستادن #بخون
دیدگاه ها (۱)

««مجموعه اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی»»:کتاب های استاد محمدرضا ...

شعر «وطن دوستی»«علامه دهخدا»هنوزم ز خردی به خاطر در استکه در...

کتاب «باد سهمگین»، اثر «میگوئل آنخل آستوریاس»، شاعر و نویسند...

شعر «حلاج» از «کتاب در کوچه باغ های نیشابور» دکتر شفیعی کدکن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط