پارت ۳
پارت ۳
به طرف نامه رفتم ولی ....
بازم یه نامه ی اداری دیگه از طرف شرکت پدر و دستورات پدر و سرمایه گذار ها رو مشخص میکرد . ینی هنوزم منتظرم که برام یه نامه ی دیگه بفرسته ؟! احمقانست .چشمام رنگ خواب به خودشون گرفته بودن و هر لحظه پلکام سنگین تر میشد . آروم به سمت تختم پا تند کردم و بعد از یه چک کوچیک موبایلم به خواب عمیقی رفتم .
جونگ هه ؟!...
تو اینجا چیکار میکنی ؟!.. کی اومدی ؟ چرا الان اومدی ها؟ تا حالا کجا بودی ببینی بدون تو دارم زجر میکشم ؟ هاااا ؟ جواب منو بده جونگ هه !...
اون قدم به قدم بهم نزدیکتر میشد و هیچ عکس اعملی به رفتارم نشون نمیداد. دقیقا روبه روم قرار داشت .بلاخره اون بغض لعنتی رو شکستم و یه دل سیر گریه میکردم که دستش رو روی گونم کشید و اشکام رو پاک کرد. دوباره گفتم : میدونی چقدر دلتنگتم ؟ میدونی چقدر حالم بده ؟ انگار نمیخواست حرفی بزنه .انگار دوباره لال شده بود اما به یک صدم ثانیه نکشید که ....
از خواب شیرین اما تلخم بیدار شدم .با بهت زدگی به دیوار خیره بودم و فقط اشک میریختم .من واقعا کی هستم ؟ چم شده ؟ خدایا یه راه جلوی پام بزار! من همه ی راه هارو رفتم اما هنوز خودمو پیدا نکردم ! آخه گناه من و امثال من چی بوده که به این روز افتادن ؟! ....
خب خب ببخشید دیر شد بخاطر امتحان ها و دروس نمیتونستم بزارم . بازم عذر میخوام امیدوارم از این پارت هم لذت ببرید . منتظر نظرات امید بخشتون هستم 😉💖💌
به طرف نامه رفتم ولی ....
بازم یه نامه ی اداری دیگه از طرف شرکت پدر و دستورات پدر و سرمایه گذار ها رو مشخص میکرد . ینی هنوزم منتظرم که برام یه نامه ی دیگه بفرسته ؟! احمقانست .چشمام رنگ خواب به خودشون گرفته بودن و هر لحظه پلکام سنگین تر میشد . آروم به سمت تختم پا تند کردم و بعد از یه چک کوچیک موبایلم به خواب عمیقی رفتم .
جونگ هه ؟!...
تو اینجا چیکار میکنی ؟!.. کی اومدی ؟ چرا الان اومدی ها؟ تا حالا کجا بودی ببینی بدون تو دارم زجر میکشم ؟ هاااا ؟ جواب منو بده جونگ هه !...
اون قدم به قدم بهم نزدیکتر میشد و هیچ عکس اعملی به رفتارم نشون نمیداد. دقیقا روبه روم قرار داشت .بلاخره اون بغض لعنتی رو شکستم و یه دل سیر گریه میکردم که دستش رو روی گونم کشید و اشکام رو پاک کرد. دوباره گفتم : میدونی چقدر دلتنگتم ؟ میدونی چقدر حالم بده ؟ انگار نمیخواست حرفی بزنه .انگار دوباره لال شده بود اما به یک صدم ثانیه نکشید که ....
از خواب شیرین اما تلخم بیدار شدم .با بهت زدگی به دیوار خیره بودم و فقط اشک میریختم .من واقعا کی هستم ؟ چم شده ؟ خدایا یه راه جلوی پام بزار! من همه ی راه هارو رفتم اما هنوز خودمو پیدا نکردم ! آخه گناه من و امثال من چی بوده که به این روز افتادن ؟! ....
خب خب ببخشید دیر شد بخاطر امتحان ها و دروس نمیتونستم بزارم . بازم عذر میخوام امیدوارم از این پارت هم لذت ببرید . منتظر نظرات امید بخشتون هستم 😉💖💌
۱۱.۶k
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.