پارت اول
پارت (اول)
<ویو جی وو>
صبح با دلدرد شدیدی از خواب بیدار شدم چون دیشب با جونگ کوک ر.ا.ب.ط.ه داشتم پس بخاطره همین رفتم حمام و وقتی از حمام اومدم بیرون یه نامه روی میز دیدم رفتم بازش کردم که توش نوشته شده بود
<جونگ کوک>
(های بیبی امروز خیلی دوست داشتم خونه بمونم و با تو وقتم رو بگذرونم اما از شرکت بهم زنگ زدن و گفتن یه مشکلی پیش اومده و بخاطره همین مجبور شدم برم شرکت راستی برای ناهار میام خونه پس تا ظهر که میام خونه دختر خوبی باشی و تو خونه آتیش نسوزونی بای بای)
وقتی نامه رو خوندم یه خنده کوچیکی اومد رو لبم و بعدش رفتم پایین و صبحونه درست کردم و خوردم و چون الان ساعت ده بود و حوصلمم سر رفته بود یه فیلم گذاشتم و بعد از اینکه فیلم تموم شد رفتم و شروع کردم به پختن کیمباب و بانچان و کیمچی و بعد از دو ساعت کارم تموم شد و چون خسته بودم و تا وقتی که جونگ کوک بیاد خونه دوساعت وقت بود رفتم و رو تخت ناز نازیم به یک خواب بسیار عمیق و شیرین فرو رفتم
ویو جونگ کوک
………
<ویو جی وو>
صبح با دلدرد شدیدی از خواب بیدار شدم چون دیشب با جونگ کوک ر.ا.ب.ط.ه داشتم پس بخاطره همین رفتم حمام و وقتی از حمام اومدم بیرون یه نامه روی میز دیدم رفتم بازش کردم که توش نوشته شده بود
<جونگ کوک>
(های بیبی امروز خیلی دوست داشتم خونه بمونم و با تو وقتم رو بگذرونم اما از شرکت بهم زنگ زدن و گفتن یه مشکلی پیش اومده و بخاطره همین مجبور شدم برم شرکت راستی برای ناهار میام خونه پس تا ظهر که میام خونه دختر خوبی باشی و تو خونه آتیش نسوزونی بای بای)
وقتی نامه رو خوندم یه خنده کوچیکی اومد رو لبم و بعدش رفتم پایین و صبحونه درست کردم و خوردم و چون الان ساعت ده بود و حوصلمم سر رفته بود یه فیلم گذاشتم و بعد از اینکه فیلم تموم شد رفتم و شروع کردم به پختن کیمباب و بانچان و کیمچی و بعد از دو ساعت کارم تموم شد و چون خسته بودم و تا وقتی که جونگ کوک بیاد خونه دوساعت وقت بود رفتم و رو تخت ناز نازیم به یک خواب بسیار عمیق و شیرین فرو رفتم
ویو جونگ کوک
………
- ۵۷۱
- ۰۵ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط