کوله باری بسته ام

کوله باری بسته ام
.....تا ره کجا پیدا کنم
..............قصد عزم دارم
برایِ جستجو
می روم تا منزلی پیدا کنم

در میانِ تیره شب ها
همسفر با سایه ام
زیرِ نورِ ماه شب
....گه سایه ام گم میشود
................. گه بلندتر از من
................و گه زیر پا له میشود

تازه فهمیدم
...... ز آوایِ درون
سایه هایِ خفته در پندارِ من
.................من به جایِ زندگی
با خویشتن
.......در میانِ سایه هایِ ذهنِ خود
گُم گشته ام

سایه ها بر "مــن" حکومت میکنند
سایه ها در گنجهء افکارِ من
همره اند تا انتهایِ زندگی

کوله باری بسته ام
......تا ره کجا پیدا کنم
مقصدم بگذشتن از این سایه هاست

تــا کــه "خــود" پــیــدا کــنــم
از بــیــنِ "مــن هایِ" درون
دیدگاه ها (۵)

‌عادت کرده‌ام فاصله‌ها را با ثانیه‌ها اندازه بگیرم.گاهی هوای...

گفتم که نرو تلخ شود روز شبانمگفتی بروم چونکه تمام است توانمگ...

ﻧﻤﯽ ﺭﻧﺠﻢ ﺍﮔﺮ ﮐﺎﺥِ ﻣﺮﺍ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﻋﺸﻖ،ﺁﺭﯼ، ﻃﺎﻗﺘﯽ ﻣ...

چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالیچه آغوشی، چه امّیدی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط