Part ¹
Part ¹
ویو ات
آههه لعنتی دوباره باید برم خونه ی یکی رو تمیز کنم اونم ساعت ۷ صبح باید برم...لباسامو پوشیدم و تاکسی گرفتم و بعد از ۱۰ دقیقه رسیدم و در خونشونو زدم و یه مرد درو باز کرد و رفتم تو...ساعت ۱۱ کارم تموم شد که اون مرد اومد نزدیکم و دستمو گرفت و بردم توی اتاق و پرتم کرد روی تخت...
ویو ته
توی دفتر کارم داشتم کارامو میکردم که ساعتم زنگ خورد...الان یکی بهم نیاز داره...درسته من شیطانم ولی به همه کمک میکنم ولی اونا هم شرطای منو باید قبول کنن.با یه بشکن وارد یه خونه شدم که از توی یکی از اتاقاش صدای جیغ یه زن میومد.درو باز کردم که دیدم یه مرد میخاد به اون زن تجا*وز کنه..دستمو به حالت تفنگ در اوردمو روی سره مرده نشونه گرفتم و با یه حرکت بهش شلیک کردم که مرد و افتاد روی زمین و دختره هم از روی تخت بلند شدشو لباساشو بست و منم نزدیکش شدم و اونم رفت عقب تا اینکه رسید به دیوار و دوتا دستامو گذاشتم توی دو طرفش و صورتمو نزدیکش کردم
_کیم ات هوم؟
+ت..تو منو از کجا میشناسی
_این یه رازه(پوزخند)
_ببین کیم ات من تورو نجات دادم و توعم باید جبران کنی
+چی؟...(لکنت)
_خب من کار بزرگی برات کردم و میدونم که توعم دوست نداری که روزا بری خونه کسی اوهوم؟
+ا..آره
_پس یه پیشنهاد
+چی؟
_تو باید تا آخر عمرت خدمتکار خونه ی من بشی و منم همه کارات رو واست میکنم و خورد و خوراکت هم با من
+...
_قبول میکنی یا یه چیز سخت تر بگم؟
+..ب..باشه
_هوم حالا شد
ویو ات
دستمو گرفت و با یه بشکن وارد یه عمارت بزرگ شدیم که خیلی قشنگ بود..وقتی رفتیم داخل اون مرد منو برد به سمت یه زن نسبتا پیر
*سلام ارباب(تعظیم)
_آجوما این دختر خدمتکار جدیدمونه قوانینو بهش بگو
*چشم
و ولم کرد و با یه بشکن دیگه ناپدید شدش
+هوففف سلام
*سلام عزیزم بیا اینجا بشین
+چشم
*اول از همه اسمت چیه عزیزم؟
+من؟...ات...کیم ات
*خب
*¹عزیزم ارباب اسمش کیم تهیونگه و شما باید اونو ارباب صدا کنید
*²هرکاری که ارباب میگه باید انجام بدی اگرنه تنبیه های بدی در انتظارته
*³ارباب شیطانن و..
+واقعاااا
*بله پس نباید از ایشون سوالی بپرسید
*⁴از آسانسور عمارت به هیچ وجه استفاده نمیکنی
*و آخری⁵روزا ساعت ⁶ بیدار شو و خونرو تمیز میکنی و برای ارباب صبحانه درست میکنی
+باشه
*حالا هم بیا اتاقتو نشونت بدم
ویو ات
با هم با پله ها رفتیم طبقه ³ و سمت یه اتاق رفتیم و آجوما بهم یه کلید داد
*این کلید اتاق توعه فقط در شرایطی که افراد خطرناک توی خونه هستن درو قفل کن و هیچوقت روی ارباب درو قفل نکن
+چشم
رسما شده صاحبم(توی ذهنش)
برای پارت بعد
لایک:¹⁰
کامنت:⁵
بوس به کلتون❤️
پارت بعدو هم نوشتم شرطارو که برسونید میزارم
ویو ات
آههه لعنتی دوباره باید برم خونه ی یکی رو تمیز کنم اونم ساعت ۷ صبح باید برم...لباسامو پوشیدم و تاکسی گرفتم و بعد از ۱۰ دقیقه رسیدم و در خونشونو زدم و یه مرد درو باز کرد و رفتم تو...ساعت ۱۱ کارم تموم شد که اون مرد اومد نزدیکم و دستمو گرفت و بردم توی اتاق و پرتم کرد روی تخت...
ویو ته
توی دفتر کارم داشتم کارامو میکردم که ساعتم زنگ خورد...الان یکی بهم نیاز داره...درسته من شیطانم ولی به همه کمک میکنم ولی اونا هم شرطای منو باید قبول کنن.با یه بشکن وارد یه خونه شدم که از توی یکی از اتاقاش صدای جیغ یه زن میومد.درو باز کردم که دیدم یه مرد میخاد به اون زن تجا*وز کنه..دستمو به حالت تفنگ در اوردمو روی سره مرده نشونه گرفتم و با یه حرکت بهش شلیک کردم که مرد و افتاد روی زمین و دختره هم از روی تخت بلند شدشو لباساشو بست و منم نزدیکش شدم و اونم رفت عقب تا اینکه رسید به دیوار و دوتا دستامو گذاشتم توی دو طرفش و صورتمو نزدیکش کردم
_کیم ات هوم؟
+ت..تو منو از کجا میشناسی
_این یه رازه(پوزخند)
_ببین کیم ات من تورو نجات دادم و توعم باید جبران کنی
+چی؟...(لکنت)
_خب من کار بزرگی برات کردم و میدونم که توعم دوست نداری که روزا بری خونه کسی اوهوم؟
+ا..آره
_پس یه پیشنهاد
+چی؟
_تو باید تا آخر عمرت خدمتکار خونه ی من بشی و منم همه کارات رو واست میکنم و خورد و خوراکت هم با من
+...
_قبول میکنی یا یه چیز سخت تر بگم؟
+..ب..باشه
_هوم حالا شد
ویو ات
دستمو گرفت و با یه بشکن وارد یه عمارت بزرگ شدیم که خیلی قشنگ بود..وقتی رفتیم داخل اون مرد منو برد به سمت یه زن نسبتا پیر
*سلام ارباب(تعظیم)
_آجوما این دختر خدمتکار جدیدمونه قوانینو بهش بگو
*چشم
و ولم کرد و با یه بشکن دیگه ناپدید شدش
+هوففف سلام
*سلام عزیزم بیا اینجا بشین
+چشم
*اول از همه اسمت چیه عزیزم؟
+من؟...ات...کیم ات
*خب
*¹عزیزم ارباب اسمش کیم تهیونگه و شما باید اونو ارباب صدا کنید
*²هرکاری که ارباب میگه باید انجام بدی اگرنه تنبیه های بدی در انتظارته
*³ارباب شیطانن و..
+واقعاااا
*بله پس نباید از ایشون سوالی بپرسید
*⁴از آسانسور عمارت به هیچ وجه استفاده نمیکنی
*و آخری⁵روزا ساعت ⁶ بیدار شو و خونرو تمیز میکنی و برای ارباب صبحانه درست میکنی
+باشه
*حالا هم بیا اتاقتو نشونت بدم
ویو ات
با هم با پله ها رفتیم طبقه ³ و سمت یه اتاق رفتیم و آجوما بهم یه کلید داد
*این کلید اتاق توعه فقط در شرایطی که افراد خطرناک توی خونه هستن درو قفل کن و هیچوقت روی ارباب درو قفل نکن
+چشم
رسما شده صاحبم(توی ذهنش)
برای پارت بعد
لایک:¹⁰
کامنت:⁵
بوس به کلتون❤️
پارت بعدو هم نوشتم شرطارو که برسونید میزارم
۱۷.۴k
۱۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.