یک درخت گنجشک در سرم

یک درخت گنجشک در سرم
ترسیده از تگرگ
انگار نه انگار بهار است
و بهار قشنگ است
شکوفه ها باز میشوند
من متولد میشوم
تو به دنیا میآیی
انگار نه انگار بهار است
و همه چیز بایدخوب پیش برود
مثلا این که نگویی :
" می خواهم بروم "
#فاطمه_لگزایی
دیدگاه ها (۱)

این توییزنجیری که فکرم را سنگین کرده استشعر مینویسدو شب بوها...

می ترسم از شعر

🍒🌱 ‍ در چشم خود جا کن مرا ،عاشق شو پیدا کن مرابنشین کنار بزم...

🍒🌱جز درصفای عشق دلم وا نمی شودباران به دامن است هوای گرفته ر...

السلام علیک یابن امیرالمؤمنین وبن سیدالوصیین ع

عزیز تر از جانم!روزی که قرار بود بعد از مدت ها دلواپسی و دید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط