💭
💭
من به همه چیز حسادت میکنم!
به بادی که تو را لمس میکند.
سایهای که به پاهایت چنگ میزند.
و حتی به آن شاخه درختی که چشم به سبز شدنش داری!
برایت گفته بودم؟
من حتی به کتابهایی که ورق میزنی
هم حسادت میکنم!
به آفتابی که از لای پنجرهی اتاق به پلکهایت میچسبد،
به ماهی که تو را خواب میکند،
و به خوابی که در آن قدم میزنی،
حسادت میکنم!
دلم میخواهد همهی اینها، من باشم.
موهایت را عاشقانه ورق بزنم!
به صورتت نور بتابانم.
و با نسیم ملایمی لبهایت را نوازش کنم،
تا سبزی برگ را لبخند بزنی...!
دستانت را بگیرم
و تو را به قدم زدن در خُنَکای دم صبح دعوت کنم.
پشت به آفتاب
سمت مغرب را بگیریم و برای سایهی زیر پاهایمان
دست تکان دهیم...❤
#مهران_رمضانیان️
من به همه چیز حسادت میکنم!
به بادی که تو را لمس میکند.
سایهای که به پاهایت چنگ میزند.
و حتی به آن شاخه درختی که چشم به سبز شدنش داری!
برایت گفته بودم؟
من حتی به کتابهایی که ورق میزنی
هم حسادت میکنم!
به آفتابی که از لای پنجرهی اتاق به پلکهایت میچسبد،
به ماهی که تو را خواب میکند،
و به خوابی که در آن قدم میزنی،
حسادت میکنم!
دلم میخواهد همهی اینها، من باشم.
موهایت را عاشقانه ورق بزنم!
به صورتت نور بتابانم.
و با نسیم ملایمی لبهایت را نوازش کنم،
تا سبزی برگ را لبخند بزنی...!
دستانت را بگیرم
و تو را به قدم زدن در خُنَکای دم صبح دعوت کنم.
پشت به آفتاب
سمت مغرب را بگیریم و برای سایهی زیر پاهایمان
دست تکان دهیم...❤
#مهران_رمضانیان️
۱.۳k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.