part

part:47
(علامت کوک +علامت ته _علامت خواهر تهیونگ < علامت مادر ته *)
به زور تهیونگ رو از خودم جدا کردم داشتم نفس کم می‌آوردم....وقتی ازم جدا شد با یه لبخند خوشگل گفت
_کمکت میکنم وسایل رو آماده کنی
+اوکی پس let&#x27;s go
از رو میز پریدم پایین و رفتم سمت ظرف شویی ....تهیونگ از پشت چسبید بهم و هرجا میرفتم میومد منم هیچی بهش نگفتم چون با این کارش آرامش خاصی بهم میداد
ویو تهیونگ :(علامت ته+علامت کوک _)
حسابی سر حال شده بودم کوک خوب کارش رو بلد بود بعد عوض کردن لباسام رفتم پایین و دیدم کوک نیست حتما رفته بود لباسش رو عوض کنه تا خواستم برم سمت اتاقش زنگ درو زدن مامان و خواهرم اومده بودن
+بیاین تو
_اومدن؟
+عوم
رفتم سمتشو سریع لباش رو بوسیدم و ازش جدا شدم
_تهیونگااا دیوونه شدی الان اگه میومدن میدیدن چی ؟
+نترس عزیزکم برو تو آشپز خونه بدو
_بش
کوک بدو بدو رفت سمت آشپز خونه درو باز کردم و اومدن تو
*سلام پسرم
مامان بغلم کرد
>اوپااا
دیدگاه ها (۱۲)

بچه ها به مشکل فنی بر خوردیم .... چند تا اسم میگم هر کدوم وا...

خب دوستا اسم خواهر تهیونگ شد "کیم نایون " و معذرت از اون دوس...

part :46(علامت کوک +علامت ته _)+ الان مهمونا میانا با حالت ...

#درخواستی( یک روانی )شخصیت ها: جیمین /جونگ کوک /تهیونگ /ا.ت/...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط