بعد جداییمون به بهونه های مختلف بهم زنگ میزد

بعد جداییمون به بهونه های مختلف بهم زنگ میزد
ی بار میگفت کته رو چجوری میپزن ؟
ی بار طرز کار لباسشویی و میپرسید ؟
ی بار اسم شامپوی همیشگی موهاشو ؟
بهش گفتم چی شده؟
کته پختن و مامانتم بلده ،لباسشویی دفترچه داره ،از رو ظرف قدیمی شامپو اسمشو بخون ،
به جای این بهوونه ها دلیل اصلیتو بگو ... گفت :نمیخوام فراموشم کنی...
گفت دوس دارم وقتی بهت زنگ میزنم جوابمو بدی چون میدونی گیر کردم !
گفت بلدم کته بپزم ،اما حس میکنم اگه تو بدونی دارم کته میخورم بهت نزدیک ترم ،گفت میتونم لباسشویی راه بندازم ،اما دلگرم میشم وقتی میفهمی ٧کیلو لباس کثیف دارم ،
گفت فقط دوس دارم حالا ک رفتی باز تو زندگیم باشی ...
دوس دارم هر جا گیر کردم ،مطمئن باشم ک تو جوابمو میدی ...
من بعد اونروز دیگه جوابشو ندادم ،اون باید میفهمید دیگه منی وجود ندارم،آدم ی بار ناامید بشه ،بهتره از اینکه هر روز امیدوار به چیز نامعلوم ...
دیدگاه ها (۱۵)

خعلییی😀 😀

چه وضعشه

کاش کم دستم را میگرفتی....اما دست کم نه😔

"دوستِ معمولی" کلاهی ست شرعی،که سرِ رابطه هایمان میگذاریم!

وقتی وسط دعوا بهت سیلی میزنن، سرت میخوره بهمیز و بیهوش میشی ...

پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط