ای آنکه دلم از غم تو شد متلاشی

ای آنکه دلم از غم تو شد متلاشی
سخت است کنار دل تنگم، تو نباشی!

دارد شب دلتنگی من باز می آید
ای کاش به زخمم نمکی تازه،بپاشی!

تصویرم اگر زشت بیفتد،به از آن است
بر صورت آیینه ی من خط بخراشی

ای مرگ، دگر با چه زبانی بنویسم:
زود است, مداد دل من را بتراشی

هرگز نکنم داوری لیگ دلت را
با این همه بی نظمی و جنجال و حواشی

صد بوسه، نثار لب تو می کنم امشب
ای عشق، اگر عشق ترین عشق، تو باشی..

#محمدحسین_حیدری


💫🎋
دیدگاه ها (۲)

من شاعرِ این شعرهای بی سرانجاممشیرین تر از لیلایم و دوری‌ست ...

َبغلم کردن و هی ناز کشیدن .....#ممنوع!دست دور کمرم حلقه اکید...

گرچه بر چشمت جسارت کرده، آهو را ببخش گرچه خود را جا زده جای ...

گفتی این عشق همان است که باید باشدباید این رابطه در شهر زبان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط