پارت(۳)
پارت(۳)
یک پسر با لباس مشکی و موهای مشکی کراششش عررررررر بابا من دارم گروگان گرفته میشم رو یارو کراش زدم تو همین افکار چرتم بودم که با صدای بمش اومدم
(علامت تهیونگ ¶)
¶خب خب ا/ت تویی پس چقدم خوشگلی
_ولمممم کنننن عوضیییی(عوضی خودتی)
¶خب مثل اینکه همین اول بازی دلت تنبیه میخواد ببین من ۳ قانون دارم
۱ هر گز حق نداری بری توی اون اتاق ته راه رو
۲حق نداری به هیچ مردی جز من نزدیک شی
۳نباید با خدمتکارا گرم بگیری
که اگر انجامشون بدی خوبم باهات ولی وای بر اون زمانی که پا بزاری رو قوانینم بددد تنبیه میشی فهمیدی؟
_بله
¶حب از حالا به بعدم باید ددی صدام کنی
_چشم
بغلم کرد بوسیدم و منو برد گذاشت روی تخت
داشتم به قانون هاش فکر میکردم که خوابم برد وقتی بیدار شدم دیدم ساعت ۱۲ ظهر پاشدم دست و صورتمو شستم موهامو بستم و یک هودی سبز با یک شلوار سبز جین پوشیدم رفتم پایین (بچه ها این لباس ها توی کمد بودن و مال ا/ت نیستن)میخواستم بشینم صبحانه بخورم که تهیونگ به پاش اشاره کرد به ناچار رفتم رو پاش نشستم بعد از صبحانه (بهتره بگم ناهار)رفتم تو اتاق نشستم کنار پنجره داشتم بیرونو نگاه میکردم که دست یک نفرو روی شونم حس کردم
_جیغغغغغغغ
بله ...................
اینم از این پارت
خیلی دوستون دارم
امیدوارم خوشتون اومده باشه
شرایط:(مهربون شدم 😂😂)
لایک:۵
کامنت:۵
یک پسر با لباس مشکی و موهای مشکی کراششش عررررررر بابا من دارم گروگان گرفته میشم رو یارو کراش زدم تو همین افکار چرتم بودم که با صدای بمش اومدم
(علامت تهیونگ ¶)
¶خب خب ا/ت تویی پس چقدم خوشگلی
_ولمممم کنننن عوضیییی(عوضی خودتی)
¶خب مثل اینکه همین اول بازی دلت تنبیه میخواد ببین من ۳ قانون دارم
۱ هر گز حق نداری بری توی اون اتاق ته راه رو
۲حق نداری به هیچ مردی جز من نزدیک شی
۳نباید با خدمتکارا گرم بگیری
که اگر انجامشون بدی خوبم باهات ولی وای بر اون زمانی که پا بزاری رو قوانینم بددد تنبیه میشی فهمیدی؟
_بله
¶حب از حالا به بعدم باید ددی صدام کنی
_چشم
بغلم کرد بوسیدم و منو برد گذاشت روی تخت
داشتم به قانون هاش فکر میکردم که خوابم برد وقتی بیدار شدم دیدم ساعت ۱۲ ظهر پاشدم دست و صورتمو شستم موهامو بستم و یک هودی سبز با یک شلوار سبز جین پوشیدم رفتم پایین (بچه ها این لباس ها توی کمد بودن و مال ا/ت نیستن)میخواستم بشینم صبحانه بخورم که تهیونگ به پاش اشاره کرد به ناچار رفتم رو پاش نشستم بعد از صبحانه (بهتره بگم ناهار)رفتم تو اتاق نشستم کنار پنجره داشتم بیرونو نگاه میکردم که دست یک نفرو روی شونم حس کردم
_جیغغغغغغغ
بله ...................
اینم از این پارت
خیلی دوستون دارم
امیدوارم خوشتون اومده باشه
شرایط:(مهربون شدم 😂😂)
لایک:۵
کامنت:۵
۶.۳k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.