از نگاه نردن به دختران درحال شنا تا زیارت حضرت صاحب ا

از نگاه نڪردن به دختران درحال شنا ...تا زیارت حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ...♡


⇦داستان این شهید رو بخونین

⇦ببینین بعضے وقتا گذشتن از یڪ گناه آدم رو به چه جاهایے ڪه نمیرسونه...⇨

⇦یڪے از همرزمانش مے گفت:در لحظه ے شهادت ترڪشے به

پهلویش اصابت ڪرد.وقتے به زمین افتاد از ما خواست ڪه او را بلند ڪنیم.

وقتے روے پایش ایستاد رو به ڪربلا دستش را به سینه نهاد وآخرین ڪلام را بر زبان جارے ڪرد

♡السلام علیڪ یا ابا عبدالله..♡ بعد هم به همان حالت به دیدارارباب بے ڪفن خود رفت.

⇦آیت الله حق شناس در عظمت شهید فرمود: در این تهران بگردید
و ببینید ڪسے مانند این احمد اقا پیدا مے ڪنید!؟
⇦این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم از احمد پرسیدم چه خبر؟

⇦به من فرمود
تمامے مطالبے ڪه (از برزخ و...)مے گویند حق است .

از شب اول قبر وسوال و ...اما من را بے حساب و ڪتاب بردند.

⇦بعد استاد مڪثے ڪرد و فرمود

رفقا آیت الله العظمے بروجردے حساب و ڪتاب داشت
اما نمے دانم این جوان چه ڪرده بود.چه ڪرد تا به این جا رسید.

?⇦ داستان تحول از زبان خود شهید

⇦یه روز با رفقاے محل رفته بودیم دماوند.یڪے از بزرگترها گفت
احمد آقا برو ڪترے روآب ڪن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود
ڪم ڪم صداے آب به گوش رسید.از بین بوته ها به رودخانه نزدیڪ شدم.
تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و
همان جا نشستم بدنم شروع ڪرد به لرزیدن نمیدانستم چه ڪار ڪنم .
همان جا پشت درخت مخفے شدم …
مے توانستم به راحتے گناه بزرگے انجام دهم.
پشت آن درخت وڪنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودن .
همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا ڪمڪ ڪن.
خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میڪند
ڪه من نگاه ڪنم هیچ ڪس هم متوجه نمے شوداما
خدایا من به خاطر تو ازین گناه مے گذرم
از جایے دیگر آب تهیه ڪردم ورفتم پیش بچه ها ومشغول درست ڪردن آتش شدم.
خیلے دود توے چشمم رفت و اشڪم جارے بودیادم افتاد
حاج آقا حق شناس گفته بود هرڪس براے خداگریه ڪند
خداوند او را خیلے دوست خواهد داشت .
گفتم ازین به بعد براے خدا گریه میڪنم حالم منقلب بود و از
آن امتحان سخت ڪنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشڪ میریختم
ومناجات مے ڪردم خیلے باتوجه گفتم یا الله یا الله…
به محض تڪرار این عبارات صدایے شنیدم ڪه از
همه طرف شنیده میشد به اطرافم نگاه ڪردم صدا از
همه سنگریزه هاے بیابان و درختها و ڪوه مے آمد!!!
همه مے گفتند
سبوح القدوس و رب الملائڪه والروح…

⇦از آن موقع ڪم ڪم درهایے از عالم بالا به روے من بازشد…

⇦در سال ۱۳۹۱ ،دفترچه اے ڪه ۲۷ سال پس از شهادت احمد اقا

داخل ڪیفے قدیمے ڪه متعلق به ایشان بود ،بدست آمد .

⇦در آخرین صفحه نوشته بود ڪه
⇦در دوڪوهه مشغول وضو گرفتن بودم ڪه
♡مولاے خوبان عالم حضرت مهدی(عج) را زیارت ڪردم...♡


ڪتاب عارفانه
سیره عملے فراراز گناه شهید احمد علے نیری
❖شهدا براے ما حمدے بخوانید ڪه شما زنده اید و ما مرده...❖


ألـلَّـھُــــــمَــ ؏َـجــــــــــِّـلْ لِوَلــــــیِـڪْ ألــــــــــْـفـــــَـرَج
دیدگاه ها (۴)

گفت و گویی درست و حسابی با خودم:⛅ ⛅بس است ..ای نَفْس من،قلب ...

غربال شدن (اَلَک شدن) شیعیان در زمان غیبت امام صادق (ع) دربا...

جمعه یعنی انتظار بی کران\' ↓❤️جمعه یعنی دور شو از دیگران\'↓❤...

♡بانـــــوے چـــــادرے♡☜بدان☜دامنـــــے پاڪ چون ڪعبه بایدمول...

✨🦋🧚🏼‍♀️چند سال پیش توے یڪے از روزهاے شلوغ ااتوبوس ڪنار پسرے ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط