روی زمین و خون دلم نم گرفته است
روی زمین و خون دلم نم گرفته است
پشت فلک ز بار غمم خم گرفته است
اشکم چه دیده است که مانند خونیان
پیوسته دامن من پرغم گرفته است
انفاس روح میدمد از باد صبحدم
گوئی که بوی عیسی مریم گرفته است
چون جام میگرفت نگارم زمانه گفت
خورشید بین که ماه محرم گرفته است
#خواجوی_کرمانی
پشت فلک ز بار غمم خم گرفته است
اشکم چه دیده است که مانند خونیان
پیوسته دامن من پرغم گرفته است
انفاس روح میدمد از باد صبحدم
گوئی که بوی عیسی مریم گرفته است
چون جام میگرفت نگارم زمانه گفت
خورشید بین که ماه محرم گرفته است
#خواجوی_کرمانی
۵۵۵
۰۳ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.