باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش

ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تامل بایدش

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام
هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش

نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید
این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش

ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش

کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود
عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش

#حافظ
دیدگاه ها (۲)

روی زمین و خون دلم نم گرفته استپشت فلک ز بار غمم خم گرفته اس...

‌در حافظه ام غیر خیالت خبری نیست #جواد_مزنگی

در پای تو افتادن شایسته دمی باشدترک سر خود گفتن زیبا قدمی ب...

تو کجایی که برایت دل و ایمان بدهم؟تابه کی کاسه ءخون هدیه ب...

حجّی باغبان گر پنج روزي صحبت گل بايدش... بر جفاي خار هجران ص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط