از زبان ا.ت
از زبان ا.ت
مثل همیشه در مغازه را باز کردم و سطل های
رنگی که داخلش گل های رنگارنگ خوشگل
و خوشرنگ داخلش بود را جلوی در گذاشتم
مغازه گذاشتم پیشبندم که خودم با دستای
خودم دوختم و طراحیش کردم را پوشیدم .
سلام من ا.ت هستم من با برادر م و خواهر کوچیکترم زندگی میکنم
مادر و پدرم در تصادف فوت شدن و من هم
حافظه ام را از دست دادم ولی خواهر و برادرم سالم موندن
و من از بچگی خواهر و برادر م را بزرگ کردم
و با مقدار پولی که پدرم داشت باهاش
گلخونه ی متوسطی خریدم و با پول که از
گلخونه در آوردم برای رزالیت و الکس کافه ی خریدم
امروز بیشتر از دیروز مشتری داشتم بعد
ازچند مین سری به رزالیت و الکس زدم
ا.ت:سلامممم
رزالیت:سلاممم
ا.ت:کار ها خوب میگزره؟
رزالیت:اوهوم
فلش به شوگا
شوگا....
مثل همیشه در مغازه را باز کردم و سطل های
رنگی که داخلش گل های رنگارنگ خوشگل
و خوشرنگ داخلش بود را جلوی در گذاشتم
مغازه گذاشتم پیشبندم که خودم با دستای
خودم دوختم و طراحیش کردم را پوشیدم .
سلام من ا.ت هستم من با برادر م و خواهر کوچیکترم زندگی میکنم
مادر و پدرم در تصادف فوت شدن و من هم
حافظه ام را از دست دادم ولی خواهر و برادرم سالم موندن
و من از بچگی خواهر و برادر م را بزرگ کردم
و با مقدار پولی که پدرم داشت باهاش
گلخونه ی متوسطی خریدم و با پول که از
گلخونه در آوردم برای رزالیت و الکس کافه ی خریدم
امروز بیشتر از دیروز مشتری داشتم بعد
ازچند مین سری به رزالیت و الکس زدم
ا.ت:سلامممم
رزالیت:سلاممم
ا.ت:کار ها خوب میگزره؟
رزالیت:اوهوم
فلش به شوگا
شوگا....
۷.۰k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.